يكي از بهترين وبلاگ ها
سلام خدمت همه ي باز ديد كنندگان لطفا نظر خودرا در مورد سايت بگوييد
متولد 1334 در محله عشرتآباد تهران. • مدیریت سینما مانع ازحضور مدام او در سریال ساعت خوش میشد. به همین دلیل بازیگری را به مدیریت سینما ترجیح داد. اشکان خطیبی متولد 19 مهر 1358 (11 اکتبر 1979) بازیگر ایرانی ، کارگردان تئاتر ، خواننده و آهنگساز می باشد. او کارشناسی تئاتر از دانشگاه آزاد , دانشگاه هنر و معماری دارد. در سال 79 یک گروه موسیقی راک ایرانی به نام اپولو داشته است که راک ایرانی می زدند اما به قول خودش بعدا همه شان جدا شدند و رفتند سمت زندگی خودشان. وی پیانو، گیتار و گاهی هم ساز دهنی می زند. از کارهای او می توان به همسفر، این راهش نیست، آخرین گناه، از نفس افتاده و … اشاره کرد. در دوران کودکی به واسطه شغل پدرش در شهرهای مختلف زندگی کرده و تجربیات زیادی را بدست آورده است. پس از تولد 4 سال در تهران و در منازل سازمانی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران زندگی کرده و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به شهر رشت می رود. با شروع جنگ و اعزام پدرش برای محافظت مرزهای آب ایران و خلیج همیشگی فارس به بوشهر رفته. با پایان جنگ به تهران باز می گردد. پس از قبولی در دانشگاه آزاد در لاهیجان برای تحصیل رشته مهندسی معدن به آنجا بر می گردد و از همانجا با سینما آشنا می شود. {فیلم} اعتراف (مجید فهیم خواه) 73 - 75 {سریال} آژانس دوستی (احمدرمضانزاده) در بین مهمانان مراسم افتتاحیه ی مجتمع آموزشی نمونه بم، چهره های شاخصی از سینمای ایران به چشم می خوردند. مهدی پاکدل متولد : 10 تیر1359 در اصفهان مجرد است. گرافیست است از شلوغی خوشش نمی آید. عاشق هیجان است و از خرافات متنفر است. خوش قول است. همه رنگها را دوست دارد. هنرپیشه مورد علاقه اش جانی دپ است و سریال هزاردستان را دوست دارد. پاتوقش تئاتر شهر است. طراحی و اجرای ده ها پوستر تئاتر تدوینگر در استودیو نماهنگ اول از سال 1378 تا 1381 گرافیست در کانون تبلیغاتی تینانوا از سال 1381 تا 1383 کارگردانی فیلم کوتاه رقص مردان روی شیب در سال 1382/ منتخب در جشنواره فیلم های کوتاه سونی و اکران در کشورهای اسپانیا، آمریکا و فرانسه برگزیده به عنوان یکی از سه گرافیست جوان در فستیوال تصویر سال/ 1385 فعالیت های مهدی پاکدل : تئاتر * جنبش انفیه در کلکته (سیروس شاملو، ۱۳۷۶) * ریچارد سوم (داوود رشیدی، ۱۳۷۸) * سیاها (حامد محمد طاهری، ۱۳۷۸) * بعد از مگریت (مریم مجد، ۱۳۷۹) * دیر راهبان (فرهاد مهندس پور، ۱۳۸۰) * پای دیوار بزرگ شهر (حسن معجونی، ۱۳۸۱) * قهوه تلخ (شبنم طلوعی، ۱۳۸۲) * روی زمین (افروز فروزند، ۱۳۸۲) * بی شیر و شکر (مهرداد ضیایی و حمید امجد، ۱۳۸۳) * همسایه آقا (حسین کیانی، ۱۳۸۵) * می خوام بخوابم (رضا گوران، ۱۳۸۶) * یرما (رضا گوران، ۱۳۸۶) * ماچیسمو (محمد یعقوبی، ۱۳۸۷) * خشکسالی و دروغ (محمد یعقوبی، ۱۳۸۸) * اهل قبور (حسین کیانی، ۱۳۸۸) * داستان یک پلکان (رضا گوران، ۱۳۸۸) * نوشتن در تاریکی (محمد یعقوبی، ۱۳۸۹) * حضرت والا (حسین پاکدل، ۱۳۸۹) پویا امینی ۱۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۶ متولد شد. او که دارای دپیلم ریاضی فیزیک است. در دانشگاه در رشتهٔ کارگردانی نمایش پذیرفته و فارغ التحصیل شد. او کارش را در زمان دانشجویی از سال ۱۳۷۶ با بازی در سریال در قلب من به کارگردانی حمید لبخنده و در نقش سینا آغاز کرد. پس از فارغ التحصیل شدن با بازیگری در سریال های زمان شوریدگی ۱۳۷۸ (محمدعلی نجفی) - خورشید و ماه ۱۳۷۹ (مهدی حسینیوند) - خط قرمز (قاسم جعفری)۱۳۸۰ گل مرداب ۱۳۸۰-۸۱ (پرویز امیر افشاری) خوش رکاب (علی شاه حاتمی) ۱۳۸۱ وعده دیدار ۱۳۸۲ (جمال شورجه) قند ترش ۱۳۸۲ (کوروش خزایی) کمکم کن ۱۳۸۳ (قاسم جعفری) خوش رکاب دو ۱۳۸۳ (علی شاه حاتمی) به روی صحنه رفت. در سال ۱۳۸۴ نیز با بازی در فیلم سینمایی شام عروسی (ابراهیم وحیدزاده) به فعالیت خود ادامه داده است. آیینه افغان ۱۳۸۴(سپهر محمدی)؛ بوی خوش زندگی ۱۳۸۵ (علی شاه حاتمی)؛ بوی خاک ۱۳۸۵ (اکبر منصور فلاح)؛ گلریزان ۱۳۸۵ (مسعودرشیدی)؛ سینمایی شهر بیدار ۱۳۸۶ (مجید جوانمرد)؛ سریال ترمه ۱۳۸۶ (بهروز خلجی)؛ انتقام ۱۳۸۷ (بهروز طاهری)؛ بیم موج ۱۳۸۷ (راما قوی دل)؛ فیلم قصیده شب بارانی (علیرضا سبزه واری) ۱۳۸۷؛ فیلم چند قدم نزدیکتر (اصغر هاشمی) ۱۳۸۷؛ فیلم آدم های کوکی (محمدرضا اعلامی) ۱۳۸۷؛ سریال شب هزار یکم (علی بهادر) ۱۳۸۷-۸۸؛ فیلم نقطه آخر (بیژن شیرمرز) ۱۳۸۸؛ سریال خسته دلان (سیروس الوند) ۱۳۸۸؛ سریال کلانتر (محسن شاه محمدی) ۱۳۸۸ و سریال تا رهایی (حسین تبریزی) ۱۳۸۸ تله فیلم دو قدم تا بهشت (عبدالرضا فیروزان) ۱۳۸۹ دزدان غیردریایی (بیژن شیرمرز) ۱۳۸۹، دست شیطان و... از سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (نوید میهن دوست) ۱۳۸۹ راه رفتن روی خطوط (علیرضا امینی) در کنار مادر (مریم قنبری و مرجان حق پرست) ۱۳۸۹ اولتیماتوم (حسن لفافیان) ۱۳۸۹ پدر مجرد (بیژن شیرمرز) ۱۳۸۹ ازدیگر کارهای وی می باشد. نام: رضا پندار اکبری متولد ۱۴ اذر ماه سال ۱۳۶۱ فرزند اول عبدالرضا اکبری و دارای یک برادر با نام عرفان می باشد . فارغ التحصیل : رشته عکاسی و تصویربرداری دانش آموخته : بازیگری - کارگردانی - تدوین پندار اکبری زیر نظر اساتیدی چون : عبدالرضا اکبری - علیرضا اسیوند - رضا فیاضی و فریبا متخصص دوره بازیگری را در اموزشگاه سپیدار فیلم گذرانده است . نام : عبدالرضا نام خانوادگی : اکبری تولد : ۱۳۳۲/۱/۱۴ تحصیلات : دیپلم تجربی محل تولد : بافت کرمان عبدالرضا اکبری در چهاردهم فروردین ماه سال ۱۳۳۲ در شهرستان بافت در استان کرمان متولد شد و تحصیلات مقدماتی خود را در تهران سپری کرد. از سن ۱۶ سالگی جذب کانون پرورش فکری شد و به اتفاق دوستانش در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر موسوم به گروه تئاتر نجف آباد را تأسیس کردند. اولین مربی آنها داریوش مؤدبیان بود و بعدها بهزاد فراهانی این سمت را بعهده گرفت. فعالیت آنها تا سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا کرد و با منحل شدن گروه به تلویزیون آمد. او در چندین تله تئاتر شرکت کرد و از این طریق به سینما راه یافت و توانست در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی به ایفای نقش بپردازد. پندار اکبری فرزند وی نیز بازیگر است. پندار اکبری متولد ۱۳۶۱ در تهران است، وی فرزند اول عبدالرضا اکبری یک تدوینگر- بازیگر است. او در مجموعه «تلاش» و «زمزمه محبت» به کارگردانی پدرش «عید آن سال» به کارگردانی سعید ابراهیمیفر سریال «نو عروس» سریال«پشت صحنه» و«بوی غریب پاییز» و بازی کردهاست. متولد ۱۳۵۹ تهران. در سال ۱۳۷۸ با حضور در یک نمایش بازیگری را آغاز کرد و پس از آشنایی با آتیلا پسیانی عضو گروه «بازی» شد. نام اصلي: رامبد متولد ۶ آبان ۱۳۵۲ مشهد مدرک تحصیلی: لیسانس برای اولین بار با ایفای نقش اصلی در فیلم « آخر بازی » (همایون اسعدیان، ۱۳۷۹) سینما را تجربه کرد و برای بازی در همین فیلم هم کاندید سیمرغ بلورین از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. اما بعدها با وجود اینکه هیچگاه در شکل و شمایل نقش اول ظاهر نشد، اما توانست بازیهای در خور توجهی از خود در قالب نقش مکمل در فیلم های مختلف به جا بگذارد که از جمله می توان به فیلم های « بوتیک » (حمید نعمت الله، ۱۳۸۱)، « این زن حرف نمی زند « (احمد امینی، ۱۳۸۱)، « کافه ستاره » (سامان مقدم، ۱۳۸۴) و « آدم » (عبدالرضا کاهانی، ۱۳۸۵) اشاره کرد. اما پررنگ ترین بازی او در قالب نقش مکمل، بازی در فیلم « روز سوم » (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵) بود که در نقش یک افسر عرافی که در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری می شود، ظاهر شد و موفق شد نظر اکثر کارشناسان و منتقدان سینمایی را به خود جلب کند و برای دومین بار پس از « آخر بازی » کاندید سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر شود. بازی حامد بهداد در « روز سوم » اوج هنرنمایی اوست. مجموعه آثار حامد بهداد : - آخر بازی (همایون اسعدیان، ۱۳۷۹) - این زن حرف نمی زند (احمد امینی، ۱۳۸۱) - بوتیک (حمید نعمت الله، ۱۳۸۱) - کافه ستاره (سامان مقدم، ۱۳۸۴) - عروس کوهستان (یوسف سیدمهدوی، ۱۳۸۴) - باغ فردوس پنج بعدازظهر (سیامک شایقی، ۱۳۸۴) - آدم (عبدالرضا کاهانی، ۱۳۸۵) - روز سوم (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵) - تسویه حساب (تهمینه میلانی، ۱۳۸۶) - حس پنهان (مصطفی رزاق کریمی، ۱۳۸۶) - دایره زنگی (پریسا بخت آور، ۱۳۸۶) - هر شب تنهایی (رسول صدرعاملی، ۱۳۸۶) - مجنون لیلی (قاسم جعفری، ۱۳۸۶) - دلخون (محمدرضا رحمانی، ۱۳۸۷) - شبانه روز (امید بنکدار، کیوان علیمحمدی، ۱۳۸۷) - محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۷) - کیمیا و خاک (عباس رافعی، ۱۳۸۸) - زندگی با چشمان بسته (رسول صدرعاملی، ۱۳۸۸) - آدمکش (رضا کریمی، ۱۳۸۸) - لطفا مزاحم نشوید (محسن عبدالوهاب، ۱۳۸۸) - هفت دقیقه تا پاییز (علیرضا امینی، ۱۳۸۸) - کسی از گربه های ایرانی خبر نداره (بهمن قبادی، ۱۳۸۸) - پرتقال خونی (سیروس الوند، ۱۳۸۹) مجموعه های تلویزیونی: - سایه آفتاب (محمدرضا آهنج) - یک مشت پر عقاب (اصغر هاشمی، ۱۳۸۶) جوایز و افتخارات حامد بهداد : - کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « آخر بازی » – ۱۳۷۹ - کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « روز سوم » – ۱۳۸۵ - کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « بوتیک » – ۱۳۸۳ - کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « کافه ستاره » – ۱۳۸۵ - پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « این زن حرف نمی زند » – ۱۳۸۲ - دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « بوتیک » – ۱۳۸۳ تاریخ تولد و محل تولد: متولد۸ اردیبهشت زمینه فعالیت: مدرک تحصیلی: مجموع آثار وی: - شور عشق (نادر مقدس، ۱۳۷۸) جوایز و جشنواره ها: اطلاعاتی بیشتر در مورد وی: در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد: « شور عشق » فعالیت شهاب حسینی با گویندگی در رادیو آغاز شد و در سال ۱۳۷۷ با اجرادر تلویزیون کارش را ادامه داد. اولین کار اجرای تلویزیونی او جنگ اکسیژن بود . در سال ۱۳۷۸ دربرنامه های رنگ صبح (مجری، ۱۳۷۸) برپا – برپا (مجری، ۱۳۷۸)، با شما (مجری، ۱۳۷۸) اکسیژن (سری دوم، مجری، ۱۳۷۸) کار اجرا را ادامه داد وی بازیگری را به صورت جدی در سال ۱۳۷۹ با نقش کوتاهی در سریال پس از باران آغاز کرد و در همان سال اولین حضور سینمایی اش را با امیر قویدل در فیلم رخساره تجربه کرد . او در این فیلم با میترا حجار برای اولین بار همبازی شد. در سال ۱۳۸۰ کارش را با مجموعه تلویزیونی پلیس جوان ساخته سیروس مقدم ادامه داد. شهاب حسینی در این فیلم نقش اول سریال را بر عهده داشت و با درخشش توانست جایگاه خود را اندکی محکم سازد. او در این سریال با افرادی مثل میترا حجار ، پروانه معصومی ، مریلا زارعی ، فرهاد اصلانی و سعید نیکور همبازی شد. این سریال در دوران پخش خود ، از پر بیننده ترین برنامه ها بود. شهاب حسینی فعالیتش در سینما را با بازی در فیلم سینمایی “آدمکها” به کارگردانی علی قوی تن ادامه داد و در سال ۱۳۸۱ در سه فیلم “واکنش پنجم به کارگردانی تهمینه میلانی ، “این زن حرف نمیزند” اثر علیرضا امینی و “زهر عسل” به کارگردانی ابراهیم شیبانی ایفای نقش کرد. بازی کوتاه اما تاثیر گذار او در فیلم “واکنش پنجم” باعث شد داوران جشنواره فجر آن سال ، نقش آفرینی او را شایسته کاندیدا شدن بدانند تا شهاب حسینی برای نقش مکمل، نامزد دریافت سیمرغ بلورین برای اولین بار بشود. سال ۱۳۸۲را با بازی در دو فیلم “شمعی در باد” ساخته پوران درخشنده و “الهه زیگورات” ساخته رحمان رضایی سپری کرد. بازی تحسین برانگیز او در فیلم “شمعی در باد ” در نقش بابک که مبتلا به ایدز بود ، کاندیداتوری دیگری را برایش در بیست و دومین دوره از جشنواره فجر و هشتمین دوره جشن خانه سینما برای نقش مکمل به ارمغان آورد. در همین سال با بازی در سریال “تب سرد” بار دیگر توانست توانایی های بازیگری خود را نشان دهد و در نقش یک کارخانه دار ورشکسته ی مضطرب بتواند خود را در کنار باقی بازیگران به اثبات برساند. دو فیلم “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” ساخته سیروس الوند و “گرداب” ساخته حسن هدایت حاصل کار حرفه ای شهاب حسینی در پایان سال ۱۳۸۳ بود . بازی در فیلم الوند بار دیگر کاندیداتوری نقش مکمل را برای حسینی به دنبال داشت. او در این فیلم در نقش فواد دوست نقش اصلی ظاهر شد که دچار تعصبات شدید مذهبی و فرهنگی شده است.. سال ۱۳۸۴ را حسینی با بازی در دو فیلم “قتل آن لاین” ساخته مسعود آب پرور و پ”یشنهاد ۵۰ میلیونی” ساخته مهدی صباغزاده سپری کرد . حاصل کار شهاب حسینی در سال ۱۳۸۵ بازی در ۲ فیلم سینمایی بود . فیلم “بچه های ابدی” به کارگردانی پوران درخشنده و فیلم “غیر منتظره” به کارگردانی محمد هادی کریمی محصولات سینمایی او بودند. وی همچنین در تله فیلم “اوهام” هم نقش آفرینی کرد. و البته مهم ترین نقطه عطف کارنامه هنری وی در این سال ، بازی در نقش حبیب پارسا در سریال “مدار صفر درجه” به کارگردانی حسن فتحی بود. شهاب حسینی با بازی در این نقش توانست راه خود را هموار تر سازد و نشان بدهد که بازیگری، صرفا برای سریال های تلویزیونی نیست. سال ۱۳۸۶ ، سال تقریبا پرباری برای شهاب حسینی بود. او در ۳ فیلم سینمایی “دل شکسته” به کارگردانی علی روئین تن ، “محیا” به کارگردانی اکبر خواجویی و “پرچم های قلعه کاوه” به کارگردانی محمد نوری زاد نقش آفرینی کرد. فیلم دلشکسته در گیشه با موفقیت روبرو نشد اما در بین محصولات شبکه خانگی جزو پرفروش ترین ها شد. بازی درخور توجه شهاب حسینی در فیلم “محیا” باعث شد که او این دفعه دست خالی از جشنواره فجر نرود و دیپلم افتخار نقش اول جشنواره بیست و ششم را از آن خود کند. در این سال حسینی در دو تله فیلم “تنهایی” و “تنگنا” ایفای نقش کرد که برای بازی در “تنهایی” توانست جایزه بهترین نقش اول مرد را از اولین دوره جشنواره فیلم های تلویزیونی دریافت کند. او در این جشن جایزه خود را به همسر شهید عباس بابایی تقدیم کرد سال ۱۳۸۷ ، سال پرکاری برای حسینی بود. او در فیلم “سوپراستار” ساخته تهمینه میلانی نقش یک سوپراستار سینما را بازی کرد که به فساد کشیده شده است. تلاش او آنقدر در ایفای نقشش عالی و واقعی از آب در آمده بود که باعث شد بعد از چندین بار کاندید شدن در جشنواره فجر بالاخره بتواند با سیمرغ بلورین از جشنواره بیرون برود. شهاب حسینی برنده سیمرغ بهترین بازیگر مرد نقش اول برای بازی در فیلم میلانی شد. “درباره الی” نقطه عطف کارنامه هنری شهاب حسینی در سینما به حساب می آید. او برای اولین بار در فیلمی ساخته اصغر فرهادی ایفای نقش کرد که برای این نقش هم کاندیدای دریافت سیمرغ از بیست و هفتیمن دوره جشنواره شد. او همچنین توانست نظر منتقدان را درباره بازی خودش در فیلم اصغر فرهادی به خود جلب کرده و برنده حایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشن شب منتقدان شود. همچنین توانست جایزه بهترین بازیگر مرد از چهاردهمین جشن خانه سینما را نیز در سال ۱۳۸۹ برای بازی در نقش احمد در فیلم “درباره الی” از آن خود کند. او در این سال در فیلم های “حوالی اتوبان” ساخته سیاوش اسعدی ، “آناهیتا” ساخته عزیز الله حمید نژاد و “سایه وحشت” به کارگردانی عماد اسدی نیز بازی کرد. در سال ۱۳۸۸ حسینی، در فیلم دوم بهرام توکلی به نام “پرسه در مه” با لیلا حاتمی همبازی شد. بازی تاثیرگذار او جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد از شب منتقدان در سال ۱۳۸۹ را برایش به همراه داشت وی در ابتدای سال ۱۳۸۹ در “برف روی شیروانی داغ” به کارگردانی محمد هادی کریمی نیز نقش آفرینی کرد. در این سال شهاب حسینی با نقش آفرینی در ۴ فیلم سینمایی و دو سریال سال پرکاری را پشت سر می گذارد. فیلم های سینمایی “سوت پایان” با نام موقت روایت به کارگردانی نیکی کریمی ، فیلم “جدایی نادر از سیمین” به کارگردانی اصغر فرهادی، فیلم “خانه پدری” به کارگردانی کیانوش عیاری ، “آفریقا” ساخته هومن سیدی و دو سریال “شوق پرواز” به کارگردانی یدالله صمدی ، و “سرزمین کهن” به کارگردانی کمال تبریزی حاصل زندگی حرفه ای شهاب حسینی در سال ۱۳۸۹ است. البته ساخت سریال “شوق پرواز” از ابتدای سال ۱۳۸۸ آغاز شد که شهاب حسینی در آن در نقش شهید عباس بابایی خلبان فقید دوارن جنگ ، ظاهر شد. فیلمبردای سریال “سرزمین کهن” همچنان (بهمن ۱۳۸۹) در پامنار ادامه دارد و طبق گفته کارگردان تا پاییز ۱۳۹۰ نیز ادامه خواهد داشت. شهاب حسینی در این سریال تاریخی با بازیگران مشهوری مانند محمدرضا فروتن ، نیکی کریمی، هنگامه قاضیانی ، هومن سیدی ، شبنم قلی خانی و … همبازی است. متولد : ۱۳۴۹ در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن دیپلم، ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی – سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. در سال ۱۳۷۰ بازیگر یک تئاتر کودکان به کارگردانی ثریا قاسمی بود. در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بازیگر نقش دوم برای فیلم براده های خورشید شد. خیلی زمان برد تا بتواند به عنوان بازیگر نقش اول در فیلمهای سینمایی بازی کند. در اولین نقش آفرینی اش به عنوان بازیگر نقش اول در فیلم « سیب سرخ حوا » (۱۳۷۸) چندان موفق نبود. او در فیلم های سیروس الوند توانست خوش بدرخشد. در فیلمهای « هتل کارتن »، « دست های آلوده » و بخصوص در فیلم « مزاحم » که متاسفانه بازی زیبای امین حیایی با شخصیت پردازی ضعیف از دست رفت. او در سال ۱۳۸۱، رکورددار بود. شش فیلم با بازی او در سال ۱۳۸۱ در سینماهای تهران به روی پرده رفت: مزاحم، مانی و ندا، مونس، اثیری، رز زرد، بوی بهشت بازیهای متفاوت او در سال ۱۳۸۲: « عروس خوش قدم » و « دختر ایرونی » و در سال ۱۳۸۳ با فیلمهای « کما » و « مهمان مامان » نام او را به عنوان یک بازیگر توانا سر زبانها انداخت تا جایی که او به عنوان یکی از دو بازیگر برگزیده سال برای بازی در فیلم « دختر ایرونی » از جشن سالیانه ماهنامه دنیای تصویر تندیس حافظ دریافت کرد. بازی کم نقص و تحسین برانگیز او در فیلم « زن زیادی » در جشنواره بیست و سوم فیلم فجر همچنان نشان از سیر صعودی او در زمینه بازیگری دارد. حیایی همچنان خوش می درخشد: شام عروسی، مهمان، اخراجی ها و بخصوص بازی منحصر بفردش در اپیزود دوم « ستاره ها » با عنوان « ستاره است » بی شک او را به عنوان ستاره برتر دهه هشتاد سینمای ایران می کند. نام : نیما حرفه: بازیگر متولد: ۱۵ آبان ۱۳۴۹ کرمان تحصیلات: فارغ التحصیل بازیگری آرش نوذری در سال 1349 در کرمان متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته نمایش ادامه داد و توانست با گرایش بازیگری فارغ التحصیل گردد. پس از آنفعالیت هنری خود را آغاز نمود و علاوه بر کارهای سینمائی در تلویزیون نیز به فعالیت پرداخت. که از مهمترین آنها می توان به: سفر به چزابه، عید آن سالها، وکیل محله، پسران عاقل، پول، لبخند پهلوان و گردنبند اشاره کرد. ایرج نوذری دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان شناسی و پسر منوچهر نوذری است. او سال 1370 ازدواج کرده است و همسرش اسپانیائی است و دو دختر به نامهای دلربا و دلناز دارد. اولین حضور نوذری برمی گردد به سال 1370 كه در دو فیلم "اوینار"(شهرام اسدی) و "آخرین تلاش"(سیامك اعتمادی) ایفای نقش كرد. او ظاهرا بعد از این دو فیلم به خارج از كشور سفر كرد و حضور دوباره اش در سینما با 12 سال تاخیر همراه شد. "ملاقات با طوطی"(علیرضا داوودنژاد) "فریاد در شب"(كریم رجبی) "باج خور"(سیروس الوند) "كافه ستاره"(سامان مقدم) "رازها"(محمدرضا اعلامی) "این ترانه عاشقانه نیست"(رحمان رضایی) "آكواریوم"(ایرج قادری) "عاشق"(افشین شركت) "ملودی"(جهانگیر جهانگیری) اینها فیلمهایی هستند كه او در فاصله سالهای 82 تا 86 در آنها بازی كرده است، ضمن اینكه وی در این فاصله در چند سریال پربیننده تلویزیونی نیز حضور داشته است و به چهره ای آشنا در میان مردم نیز تبدیل شده است. شاهرخ استخری (زاده ۱۴ مهر ۱۳۵۹) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است. زمینه فعالیت : بازیگر ملیت : ایرانی تولد : ۱۴ مهر ۱۳۵۹ تهران، ایران مدرک تحصیلی : لیسانس مهندسی صنایع زندگی شاهرخ استخری متولد ۱۴ مهر ۱۳۵۹ از تهران میباشد. فعالیتهای او عبارت از: دلنوازان، فاصلهها، ساعت شلوغی، سوگند و… میباشند.او مجرد است و دارای مدرک لیسانس مهندسی صنایع میباشد. فیلم سال نام فیلم نوع فیلم سمت کارگردان ۱۳۹۱ سوگند ویدیویی بازیگر فربد شکرایی ۱۳۹۰ پس کوچههای شمرون سینمایی بازیگر کامران قدکچیان ۱۳۹۰ برگشت ناپذیر ویدیویی بازیگر امیر احمد انصاری ۱۳۹۰ کالسکه سینمایی بازیگر آرش معیریان ۱۳۹۰ ساعت شلوغی سینمایی بازیگر آرش معیریان ۱۳۹۰ یک دو سه ویدیویی بازیگر محمد خراط زاده ۱۳۹۰ چک سینمایی بازیگر کاظم راست گفتار ۱۳۸۶ تلخون ویدیویی بازیگر علیرضا امینی مجموعههای تلویزیونی ۱۳۸۶ – پریدخت (سامان مقدم) ۱۳۸۷ – مثل هیچکس (عبدالحسین برزیده) ۱۳۸۷ – ماه عسل (شاهد احمدلو) ۱۳۸۸ – دلنوازان (حسین سهیلی زاده) ۱۳۸۹ – فاصلهها (حسین سهیلی زاده) ۱۳۸۹ – پرانتز باز (کیومرث پوراحمد) فرهاد آئیش (زاده ۱۳۳۱ در شمیران) بازیگر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و نیز بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است. زمینه فعالیت : تئاتر: بازیگر، کارگردان و نویسنده ملیت : ایرانی تولد : ۱۳۳۱ سالهای فعالیت : ۱۳۷۹ تا کنون همسر(ها) : مائده طهماسبی زندگی فرهاد آئیش در سال ۱۳۳۱ در شمیران زاده شد. دبستان و دبیرستان را در تهران گذراند. چند سال بعد به انگلستان و سپس به آمریکا سفر کرد و به تحصیل فیلمسازی و عکاسی پرداخت. پس از مدتی پرداختن به عکاسی به تئاتر گروید. آئیش سالهایی از زندگیاش را در شهرهای سانفرانسیسکو، واشنگتن، بوستون و برلین گذراند و در این مدت به کارگردانی و بازی در بیش از ۳۰ نمایشنامه به زبانهای فارسی و انگلیسی پرداخت. او پس از ۲۷ سال در سال ۱۳۷۶ به ایران بازگشت. آثار دخترشاه پریون /کارگردان:کامران قدکچیان/ بازیگر/ ۱۳۸۹ پوپک و مش ماشاالله /کارگردان:فرزاد موتمن/ بازیگر/ زمستان۱۳۸۸ شمس العماره (مجموعه تلویزیونی) زندگی با چشمان بسته /کارگردان:رسول صدرعاملی/ بازیگر/ ۱۳۸۷ تئاتر کرگدن /کارگردان:فرهاد ائیش/ بازیگر و نویسنده و کارگردان/ زمستان ۱۳۸۷ تله تئاتر خرده جنایتهای زن و شوهری /کارگردان:فرهاد ائیش/نویسنده و کارگردان/ تابستان ۱۳۸۷ تله تئاتر هنر /کارگردان داوود رشیدی/نویسنده یاسمینا رضا /بازیگر/ تابستان ۱۳۸۷ فیلم تلویزیونی اتوبان /کارگردان سجادآوینی/بازیگر/ تابستان ۸۷ فیلم تلویزیونی در خلوت تنهایی /کارگردان سعید ابراهیمیفر/بازیگر/ بهار ۱۳۸۷ تله تئاتر خانواده تت /کارگردان مائده طهماسبی/نویسنده ایشتوان ارکنی/بازیگر/ پاییز ۱۳۸۶ تله تئاتر کمدی شام آخر /کارگردان و نویسنده:فرهاد آییش/بازیگر و نویسنده و کارگردان/ زمستان۱۳۸۶ فیلم تلویزیونی پریش /کارگردان کاظم معصومی/بازیگر/ زمستان ۱۳۸۶ سریال کتابخانه هدهد /کارگردان مرضیه برومند/ بازیگر/۱۳۸۵ تله تئاتر یغمای با شکوه خورشید /کارگردان فرهاد مهندس پور/نویسنده پیتر شفر/بازیگر/ زمستان۱۳۸۵ فیلم سینمایی در شهر خبری نیست-هست /کارگردان رضا خطیبی/بازیگر/ ۱۳۸۵ فیلم سینمایی نصف مال من نصف مال تو /کارگردان سعید نیکخواه آزاد/بازیگر/ تابستان ۱۳۸۵ تله تئاتر ببر گراز دندان /کارگردا نهادی مرزبان/نویسنده فریتیش هوخولدر/ بازیگر فیلم سینمایی خواستگار محترم /کارگردان داوود موثقی/بازیگر/ زمستان ۱۳۸۴ فیلم سینمایی عاشق /کارگردان افشین شرکت/بازیگردانی/ تابستان ۱۳۸۴ نمایش نامه خوانی سقوط /کارگردان سعید اکبریان/نویسنده احمد کاوری/بازیگری/ بهار ۱۳۸۴ تئاتر پنجرهها/کارگردان فرهاد آییش/بازیگر و نویسنده و کارگردان/ پاییز ۱۳۸۴ تئاتر آیا شما خانمی با مانتوی آبی دیدهاید؟ /کارگردان و نویسنده: رحیم نوروزی/بازیگر/ بهار۱۳۸۴ سریال با جناق ها / کارگردان فرهاد آییش/بازیگر و نویسنده و کارگردان/ ۱۳۸۳ فیلم سینمایی شکلا ت /کارگردان افشین شرکت/بازیگردانی/ ۱۳۸۳ سریال بدون شرح/کارگردان مهدی مظلومی/بازیگر/ ۱۳۸۲ تله تئاتر نکراسف /کارگردان محمد رحمانیان/نویسنده ژان پل سارتر/بازیگر/ زمستان ۱۳۸۲ فیلم سینمایی مکس /کارگردان سامان مقدم/بازیگر/ تابستان ۱۳۸۲ نمایش نامه خوانی پارسیفال /کارگردان مائده طهماسبی/نویسنده تانکر دورست/بازیگر/ پاییز ۱۳۸۲ فیلم سینمایی عروس خوش قدم /کارگردان کاظم راست گفتار/بازیگری و بازیگردانی/ ۱۳۸۱ فیلم سینمایی عطش/ کارگردان حسین فرحبخش/بازیگردانی/ زمستان ۱۳۸۱ سریال قصههای در شهر /کارگردان اصغر فرهادی/بازیگر/ ۱۳۸۰ فیلم سینمایی سیندرله /کارگردان بیژن بیرنگ/بازیگر ۱۳۸۰ فیلم سینمایی عزیزم من کوک نیستم /کارگردان محمدرضا هنرمند/بازیگر/ ۱۳۸۰ فیلم سینمایی شبهای تهران /کارگردان داریوش فرهنگ/نویسنده تهمینه میلانی/بازیگر/ زمستان ۱۳۸۰ نمایش نامه خوانی صندوق /کارگردان فرهاد آییش/نویسنده کوبوآبه/کارگردان و بازیگر/ تابستان ۱۳۸۰ تئاتر هنر /کارگردان داوود رشیدی/نویسنده یاسمینا رضا/بازیگر/ تابستان ۱۳۸۰ تئاتر کمدی شام اول-شام آخر /کارگردان:فرهاد آئیش/بازیگر و نویسنده و کارگردان/ پاییز ۱۳۸۰ فیلم سینمایی نورا /کارگردان و نویسنده محمود شولیزاده/بازیگر/ زمستان ۱۳۷۹ تئاتر کمدی شام آخر /بازیگر و نویسنده و کارگردان:فرهاد آئیش/ پاییز ۱۳۷۹ تئاتر تقصیر و ۳۲ دقیقه از ماجرا /بازیگر و نویسنده و کارگردان:فرهاد آئیش/ تابستان ۱۳۷۹ سریال قطار ابدی /کارگردان بهروز بقایی/بازیگر/ ۱۳۷۸ تئاتر دختر گلفروش /کارگردان دکتر پروانه مژده/بازیگر/ زمستان۱۳۷۸ تئاتر یک رابطه ساده /بازیگر و نویسنده و کارگردان:فرهاد آئیش/ تابستان ۱۳۷۸ تئاتر گزارش به آکادمی /کارگردان مائده طهماسبی/بازیگر/ تابستان ۱۳۷۸ تئاتر شب روی سنگفرش خیس /کارگردان هادی مرزبان/بازیگر/ زمستان۱۳۷۷ تئاتر هفت شب با مهمانی ناخوانده /کارگردانفرهاد آییش/نویسنده و کارگردان/ پاییز ۱۳۷۳ تئاتر چمدان /نویسنده و کارگردان: فرهاد ائیش/ تابستان ۱۳۷۱ ارسلان قاسمی (زادهٔ ۱ خرداد ۱۳۷۴ در تهران) یک بازیگر نوجوان ایرانی است. زمینه فعالیت : بازیگر ملیت : ایران تولد : ۱ خرداد ۱۳۷۴ تهران، ایران سالهای فعالیت : ۱۳۸۴ – اکنون زندگی ارسلان قاسمی (زادهٔ ۱ خرداد ۱۳۷۴ در تهران) یک بازیگر نوجوان ایرانی است. او تاکنون علاوه بر چند فیلم سینمایی در مجموعههای تلویزیونی یوسف پیامبر در نقش کودکی بنیامین و در چشم باد در نقش کودکی بیژن نیز بازی کردهاست. قاسمی نخستین بار در سن هفت سالگی در مجموعه تلویزیونی در چشم باد در نقش کودکی بیژن (پارسا پیروزفر) به بازی پرداخت. فیلمبرداری این سریال از سال ۱۳۸۲ آغاز شد.او در فیلم جعبه موسیقی (فرزاد مؤتمن) نقش اصلی را بهعهده داشت. پدر ارسلان مدیر عامل شرکت کشتیرانی پرشیا اهرام است و مادرش هم مدیر مهد کودک است.دو خواهر دارد که یکی ۱۰ سال و یکی دیگه ۱۲ سال از ارسلان بزرگترند و ارسلان فرزند آخر خانواده است. ورود ارسلان به سینما از طر یق خانم بهاره رهنما که از دوستان صمیمی مادر ارسلان هستند انجام شد. با اینکه به واسطه کار، گاهی از رفتن به مدرسه و حضور در کلاسها باز می ماند – اما جزء شاگرد های زرنگ کلاس است. از بین بازیگران هم سن و سال با ترلان پروانه – علی شادمان و پوریا ابراهیم پور رفت و آمد خانوادگی دارد. پدر ارسلان مدیر برنامه هایش است. فیلمشناسی رسوایی (فیلم سینمایی) (۱۳۹۱) تا ثریا (مجموعه تلویزیونی) – پویا (۱۳۹۰) فاصلهها (مجموعه تلویزیونی) -وحید (۱۳۸۹) هوش سیاه (مجموعه تلویزیونی) – سهیل (۱۳۸۸) تاکسی نارنجی – فرهاد (۱۳۸۷) کلانتری غیرانتفاعی (۱۳۸۷) جعبه موسیقی -علی (۱۳۸۶) خاک سرد (۱۳۸۴) شام عروسی (۱۳۸۴) یوسف پیامبر – بنیامین (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷) در چشم باد – بیژن (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷) ۱۰۱ راه برای ذله کردن پدر و مادرها – مسعود (مجموعه تلویزیونی) یوسف تیموری واقف ؛ متولد ششم دی ماه سال 1357 است او در غرب تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا مقطع فوق دیپلم و در رشته هنر ادامه داد. یکی از اساتید به نام او در هنرستان صدا و سیما استاد سمندریان بود که در مورد آقا یوسف می گوید او یکی از شاگردان ممتاز کلاس بوده است. علاقه ای به تیم های باشگاهی ندارد و آرزوی او موفقیت تیم ملی است. او در اظهار نظری جالب عنوان کرده است که اگر بازیگر نمیشد به سراغ دروازه بانی می رفت. آقا یوسف که در دوران دانشکده او را بابک صدا میزدند به موسیقی علاقه دارد و آشنایی هم با نواختن گیتار دارد. یوسف تیموری بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون که بیشتر او را به عنوان بازیگر فیلم های طنز می شناسیم در حدود 4 سال پیش با یک دختر تایلندی آشنا شده و با ازدواج می کند. این زوج 1.5 سال بعد صاحب یک پسر می شوند که بیشتر به مادرش شباهت دارد. پسر آنها اکنون 2.5 ساله است. فریبرز عرب نیا از بازیگران ایرانی است. فریبرز عرب نیا در سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد و در سال ۱۳۶۰ موفق به اخذ مدرک دیپلم ریاضی فیزیک شد. او پس از طی کردن دوره خدمت سربازی در سال ۱۳۶۴ به ترکیه رفت و در دانشگاه MIDDLE EAST آنکارا مشغول به تحصیل رشته مدیریت شد، اما آن را نیمه تمام رها کرد و به ایران بازگشت تا در رشته مورد علاقهاش مشغول شود… او پس از گذراندن تحصیلات دانشگاهی و دورههای تخصصی تئاتر و سینما به شکل حرفهای وارد کار شد و تئاتر را در کانون تئاتر تجربی زیر نظر استاد حمید سمندریان و سینما را در دورهای دو ساله در مجتمع آموزشی سینما تحصیل کرد. او همچنین در رشتهٔ ارتباط تصویری (گرافیک) موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه هنر شد. او علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی گرافیک نیز فعال میباشد. همسر اول وی آتنه فقیه نصیری بود . او سپس با زنده یاد “عسل بدیعی” ازدواج کرد که بعدها از هم جدا شدند. عزت الله مهرآوران (زادهٔ ۱۳۲۸ در مسجد سلیمان) بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است.[۱] وی دارای نشان درجه ۲ هنری از سوی وزارت علوم و وزارت ارشاد اسلامی(معادل کارشناسی ارشد)دریافت صلاحیت هنری از اداره تئاتر در سال ۱۳۵۴ با ارزش کارشناس تئاتر در خوزستان است. [۲] نام و نام خانوادگی:محمدرضا گلزارآذری تاریخ تولد : ۱۱/۱/۱۳۵۶ تاریخ تولد شناسنامه اى : ۱/۱/۱۳۵۶ تذکر۱!محمدرضا گلزار اوایل در مصاحبه هایش نمی خواست سن واقعی اش را بیان کند ،بنابراین به خاطر اصرار مصاحبه کنندگان و مخاطبان سال تولد خود را ۱۳۵۴ عنوان می کرد. شماره شناسنامه : ۱۱۰ محل تولد : تهران ( بیمارستان پاسارگاد ) ساعت تولد : ۶ صبح تحصیلات : فارغ التحصیل رشته ى مهندسى مکانیک سیالات از دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب تسلط بر زبان انگلیسی او در یک خانواده شش نفری متولد شده است، پدر آقای گلزار ،پرویز گلزار ،مهندس مکانیک هستند ومادر شان خانه دار هستند.او یک برادر بزرگ تر به نام علی رضا(مهندس عمران)،یک خواهر بزرگ تر به نام آتوسا (مترجم زبان آلمانی)ویک برادر کوچک تر به نام بردیا(مترجم زبان انگلیسی) دارد. محل زندگی محمدرضا گلزار در حال حاضر خیابان شریعتی ،خیابان میرزاپور در دوران نوجوانی و قبل از آن او ساکن محله اندیشه ی ۶(خیابان سهروردی شمالی)بوده است. محل تحصیل دوران ابتدایى ، راهنمایى و متوسطه : مدرسه ى شهید محمد منتظرى واقع در سهروردى برای آشنایی با فعالیت های سینمای او به صفحه فیلموگرافی مراجعه کنید. فعالیت های او در زمینه موسیقی: او فعالیت موسیقی خود را از سال ۱۳۷۶ به عنوان گیتاریست با گروه آریان آغاز کرد.او در نواختن گیتار،ارگ و پرکاشن مهارت دارد. وی همچنین قصد داشت که با گروه دارکوب کارکند که به دلایلی این همکاری پیش از آن که آغاز شود ،پایان یافت فعالیت های او در زمینه ورزشی: اودر زمینه های اسکی و والیبال فعالیت دارد و به ورزش های اسکی،والیبال،بیلیارد و شنا علاقه دارد. او کارت مربیگری اسکی دارد.به گفته خود محمدرضا گلزار،وی از ۶سالگی والیبال را دنبال می کرده است. وی از سال ۸۳ کاپیتان تیم والیبال هنرمندان بود که مسابقات آن برای کارهای خیرخواهانه برگزار میشد اما از سال ۱۳۸۶ به خاطر اختلاف با مربی این تیم و مشغله کاری از تیم کناره گرفت. وی مربی بدن ساز تیم ارتعاشات صنعتی از سال ۸۷ به درخواست آقای بهشتیان بوده است. فتو مدل: او با توجه به علاقه زیاد به دنیای مد ومدلینگ توانست در سال ۸۰به عنوان اولین مرد فتو مدل در طول ۲۷سال ظاهر شود. جزو اولین مدل هاى تبلیغاتى ایران بود که عکسش براى تبلیغات ایکات بر روى بیلبوردهاى تبلیغاتى رفت پس از اکران فیلم شام آخر در سال ۸۰ شرکت ایکات از رضا دعوت کرد و او سال ۸۱ با این شرکت قرارداد بست و بعد از آن دوباره تمدید شد اما او دیگر حاضر به این تجربه ى تبلیغاتى نیست . وی همچنین بهعنوان مدل آگهیهای تبلیغاتی شرکتهایی همچون چرم و شیرآوران نیز فعالیت داشتهاست. فعالیت های متفرقه: مدیریت Men’s Club روزنامه نگار و یکى از اعضاى تحریریه ى مجله ى رویش *نشریه ى خبرى ، تحلیلى ، اطلاع رسانى رویش : از مهر ۸۷ (شماره ى ۱۰) به عنوان دبیر ستاره هاى سینما و موسیقى فعالیتش را در این مجله شروع کرد و دلیل انتخاب این مجله هم این بود که رویش را یک مجله ى تخصصى مى داند . از آن سو قول گرفته است تا در این مجله هیچ گونه مطلبى چه به درست یا به غلط علیه کسى چاپ نشود . او به شدت با مطالب منفى و به خصوص مطالبى که علیه دیگران و در مورد زندگى شخصى افراد نوشته مى شوند مخالف است . او براى پر کردن صفحاتى که در اختیارش است از وجود یک تیم بهره مى گیرد و در واقع یکسرى افراد نوشته و ایده هایشان را مى آورند و آن ها بهترین ها را براى چاپ در مجله انتخاب مى کنند . او هدف خود را اطلاع رسانى مى داند . و مواردى نظیر : پیشنهاد نوع پوشش ، نوع آرایش ، تغذیه ، برند هاى مناسب و مواردى از این دست که برازنده ى جوان ایرانى است را ارائه مى کند . جواد رضویان متولد ۶ مرداد ۱۳۵۴ در تهران است ، لیسانس نقاشی دارد ، جواد رضویان از سال ۷۳ در عرصه بازیگری مشغول به کار شده . جواد رضویاندر مجموعه های متعددی از جمله سیب خنده ،دلبندم و باغچه مینو… شرکت کرد جواد رضویان با مجموعه سیب خنده به تلویزیون آمد. ولی با مجموعه طنز پاورچین به کارگردانی مهران مدیری به موفقیت رسید و در جایزه بزرگ این موفقیت را تکرار کرد . جواد رضویان یکی دو تجربه کارگردانی هم داشته که البته نتوانست در این زمینه موفقیتهایی که در عرصه بازیگری بدست آورده بود را تکرار کند.جواد رضویان تاکنون در چند تله فیلم نیز بازی کرده و تا به حال چند آلبوم نیز بیرون داده است که آخری آن کاری با نام لحاف دوزی است ، بچه سلسبیل است . جواد رضویان از طرف مادری یزدی است و از طرق پدری قمی و اصالتا یزدی است …فارغ التحصیل رشته ی نقاشی است و درس جواد رضویان خوب بوده اما در دوره ی راهنمایی یا باید از سردخانه ها بیرون می کشیدیدش یا از زیر تابوت شهدا چون عاشق اعزام به جنگ بود . در ثلث سوم امتحانات سال دوم راهنمایی هم شرکت نکرد تا یکضرب مردود شود . جواد رضویان برای اعزام به جبهه به آموزش نظامی رفت اما قطعنامه ی ۵۹۸ پذیرفته شد و … جواد رضویانهم اکنون بازیگر و کارگردان پر طرفداری است اما به بعضی از همکارانش آلرزی دارد … نسبت به سیامک انصاری و مهران مدیری ورضا عطاران آلرژی دارد و نمی تواند بدون آنکه بخندد روبرویشان بازی کند ! جواد رضویان دارای یک دختر و یک طوطی برزیلی می باشد و عاشق رنگ نارنجی است . جواد رضویان به طور اتفاقی وارد این رشته شده و سال اول دانشگاه با مهران غفوریان و امیر غفارمنش و بیزن بنفشه خواه همکلاس بوده و به کمک آنها وارد این رشته شده . سبک نقاشی جواد رضویان الیستراسیون است سبک تصویر سازی کودک . فیلم نگار : فیلم ویدیویی-تلویزیونی : مجموعه های تلویزیونی : علی صادقی (زاده ۱۴ آذر ۱۳۵۹ تهران ) بازیگر طنز سینما و تلویزیون ایران است. پدرش تراشکار و مادرش خانهدار است یک خواهر کوچکتر و یک برادر بزرگتر از خودش دارد. وی به گفتهٔ خودش به طور اتفاقی و با مجموعه آفتاب عالم تاب ساخته امیر سماواتی و مازیار حبیبینیا وارد عرصهٔ سینما شد. مجموعه های تلویزیونی: کورش تهامی متولد 4 اردیبهشت 1350 در تهران است ،او در یك خانواده پنج نفری متولد شده دو خواهر دارد كه یكی از خودش بزرگ تر است و ازدواج كرده و خواهر كوچكترش دانشجو است و عاشق شعر و كتاب ،همسر سابقش شبنم طلوعی کارگردان سینما بوده و در فیلم مستند ” زنان غسالخانه ” با او آشنا شد و همین آشنایی منجر به ازدواج آنها شده بود ،آرزوی كودكیاش این بوده كه دكتر شود تا بتواند مادربزرگش را كه مریض بوده و وابستگی شدیدی به او داشته را خوب كند اما دوران دبیرستان نظرش عوض میشود و به فكر خلبانی و بازیگری میافتد. دیپلم گرافیك دارد و لیسانس بازیگری تئاتر دارد و مدركش را از دانشگاه آزاد گرفته است ،تنها مواردی كه او را در زندگی رنج میدهد، فقر و نداری است. از اینكه بعضیها سر جایشان نیستند زجر میكشد.از بین بازیگرهای خارجی عاشق بازی آل پاچینو ، جانی دپ و نیكول كیدمن است و از سبك بازی آنها خوشش میآید ،عاشق دریا و موج است و قشنگترین رنگ زندگیاش رنگ آبی است.دربچگی عاشق موسیقی بوده ، او از كودكی به خاطر آنكه خیلی زود به تخصص رسیده شروع به تدریس تنبك و دف كرد و از همان كودكی طعم مستقل بودن را چشید. اول فقط شیفته موسیقی سنتی بوده ولی الان موسیقی پاپ را هم گوش میدهد. از صدای محمد اصفهانی و علیرضا عصار خوشش میآید و از پیشكسوتها هم صدای آقای حسین علیزاده و استاد شجریان را دوست دارد. از جمله فعالیتهای هنری اش عبارتند از : زیرتیغ ، شبانه ، ازدور دست ، به رنگ ارغوان ، تارزن و تارزان ، مریم مقدس ، شراره ، دفتری از آسمان ، ساحره ، سینما سینماست و… بهنام تشکر متولد بهمن ماه ۱۳۵۵ در بندر انزلی است ،لیسانس اقتصاد بازرگانی از دانشگاه فیروزکوه است ، متاهل است ، حرفه اصلی اش در تئاتر است ، از سال ۷۵ کار در تئاتر را آغاز کرده و چند سال در مازندران فعالیت کرده و پس از آن به تئاتر شهر تهران آمده و فعالیت خود را در آنجا ادامه داده است وی همچنین کار دوبله را به مدت ۲ سال در سال ۸۳ انجام داده و از سال ۸۷ نیز گویندگی در رادیو را آغاز کرده است. آثار و فعالیتها تئاتر - بازی در نمایش “میرزافرفره” نوشته داوود فتحعلی بیگی به کارگردانی محمد جونیان – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۷۷ - بازی در نمایش “معرکه عشق” نوشته و کارگردانی محمد اکبری – ساری، فیروزکوه، بوشهر؛ ۱۳۷۸ - بازی در نمایش”بانوی قهرمان” نوشته علی ولی زاده به کارگردانی علی دنیوی – ساری، تالارسلمان هراتی، تهران، تالار چهارسو؛ ۱۳۷۷ - بازی در نمایش “سهمی پیش از مردار” نوشته و کارگردانی علی دنیوی ساروی – ساری، تالارسلمان هراتی؛ ۱۳۷۷ - بازی در نمایش “ماه زدگان” نوشته علی دنیوی ساروی به کارگردانی افشین رشیدی – ساری، تالار سلمان هراتی، سمنان، تالار آفتاب؛ ۱۳۷۹ - بازی و کارگردانی در نمایش “خرس” نوشته آنتوان چخوف – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۸۱ - کارگردانی نمایش “خواستگاری” نوشته آنتوان چخوف – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۸۱ - بازی در نمایش “فالگوش” به کارگردانی منیژه محامدی – تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۲ - بازی در نمایش “چند کاپریس برای ویلون” به کارگردانی محمودرضا رحیمی – تهران، تئاتر شهر، تالار خورشید؛ ۱۳۸۲ - بازی در نمایش “اسکوریال شاه” به کارگردانی “رامین سیار دشتی” (اجرای پایان نامه) – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۳ - بازی در نمایش “روزهای زرد” به کارگردانی ایوب آقاخانی – تهران، تئاتر شهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۳ - بازی در نمایش “مردی که گلی به دهان داشت” به کارگردانی مریم بلالی مقدم (اجرای پایان نامه) – تهران، دانشگاه سوره؛ ۱۳۸۳ - بازی در نمایش “رویای بسته شده به اسبی که از پا نمیافتد” به کارگردانی آروند دشتآرای – تهران، تئاتر شهر، کارگاه نمایش؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایش “ژولیوس سزار به روایت کابوس” به کارگردانی کیومرث مرادی؛ تهران، تئاتر شهر، تالار چهار سو؛ ۱۳۸۴، هند، دهلی نو و کلکته ۱۳۸۵ - بازی در نمایش “سه خواهر” به کارگردانی “محمودرضا رحیمی” – تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایش “مکبث” به کارگردانی آرش دادگر – تهران، تئاتر شهر، تالار نو؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایش “لبخند با شکوه آقای گیل” نوشته اکبر رادی به کارگردانی هادی مرزبان – تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۶ - بازی در نمایشنامهخوانی “هذا حبیبالله” نوشته عباس نعلبندیان به کارگردانی محمد میرعلیاکبری؛ تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۱ - بازی در نمایشنامهخوانی “اثر پرتوهای گاما بر روی گلهای همیشه بهار” نوشته پل زیندل به کارگردانی سمیه تاجیک؛ تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۲ - بازی در نمایشنامهخوانی “مونسرا” نوشته امانوئل روبلس به کارگردانی زاهدپور – تهران، خانه هنرمندان؛ ۱۳۸۳ - بازی در نمایشنامهخوانی “سانتاکروز” به کارگردانی هما روستا – تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۳ - بازی در نمایشنامه خوانی “خرس” به کارگردانی جواد روشن – تئاتر شهر،کافه تریا، ۱۳۸۳ - بازی در نمایشنامه خوانی “دعوت” به کارگردانی زهرا صبری – تهران، ادره تئاتر؛ ۱۳۸۳ - بازی در نمایشنامه خوانی “کابوس” به کارگردانی طوفان مهردادیان – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایشنامهخوانی “مگسها” نوشته ژان پل سارتر به کارگردانی محمد پویا – تهران، خانه هنرمندان؛ ۱۳۸۴ - کارگردانی و بازی در نمایشنامهخوانی “دختر یانکی” نوشته نیل سایمون – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایشنامهخوانی “عاقبت عشاق سینه چاک” نوشته نیل سایمون به کارگردانی فرید قبادی – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایشنامهخوانی “خیره مانده به سقف” نوشته رولد دال به کارگردانی اشکان صادقی – تهران، اداره تئاتر؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایشنامهخوانی “خون” نوشته لارس نورن به کارگردانی افسانه ماهیان – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴ - بازی در نمایشنامهخوانی “ماهزدگان” نوشته علی دنیوی ساروی به کارگردانی بهرام تشکر – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۵ - بازی در نمایشنامهخوانی “۳۱/۶/۷۷″ نوشته علیرضا نادری به کارگردانی محمودرضا رحیمی – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۵ - بازی در نمایش “رستگاری در شب دور” نوشته طلا معتضدی به کارگردانی نسیم ادبی – (جشنواره رضوی) تهران، تالار سایه؛ ۱۳۸۵ - بازی در نمایش “دنیای دیوانه دیوانه دیوانه” نوشته و کارگردانی بهزاد فراهانی – تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۵ - بازی در نمایش “ژولیوس سزار به روایت کابوس” نوشته شکسپیر، اقتباس نغمه ثمینی به کارگردانی کیومرث رادی – هندوستان، دهلی نو-کلکته؛ ۱۳۸۵ - بازی در نمایش “طناب میزنی عزیزم” (جشنواره بانوان)؛ نوشته فارس باقری به کارگردانی بهرام تشکر – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۶ - بازی در تله تئاتر “مهمانی درندگان” به کارگردانی رشید بهنام – شبکه۴؛ ۱۳۸۶ فیلم و مجموعه تلویزیونی - بازی در مجموعه تلویزیونی “مروارید سرخ” به کارگردانی مسعود رسام – شبکه پنجم؛ ۱۳۸۴ - بازی در مجموعه تلویزیونی “عصای پیری” به کارگردانی شاپور قریب – شبکه سوم؛ ۱۳۸۴ - بازی در سریال “مختارنامه” به کارگردانی داود میرباقری – ۱۳۸۴ - بازی در سریال “مثل همیشه” به کارگردانی وحید حسینی – شبکه یک، ۱۳۸۴ - بازی در فیلم کوتاه “اتو استاپ” به کاگردانی ناصر صفاریان – ۱۳۸۲ - بازی در سریال “تا صبح” به کارگردانی مجید جوانمرد – ۱۳۸۵ - بازی در مجموعه تلویزیونی ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت-۱۳۹۰ گویندگی و دوبله - ۲ سال گویندگی (دوبله) قرن بیستو یک ۱۳۸۵-۱۳۸۳ به مدیریت نصرالله مدقالچی - گویندگی در بیش از ۷۰ فیلم سینمایی ۱۵/۳/۱۳۸۴ تا تابستان ۱۳۸۶ قرن بیستویک مشغول گویندگی زیر نظر نصرالله مدقالچی - گویندگی رادیو از سال ۱۳۸۷ - گویندگی در شبکه رادیویی تهران، استدیو صداری شهر - گویندگی در شبکه جهانی صدای آشنا (برنامه های قند پارسی، رنگ خدا، ویژه برنامه دهه اول محرم) - گویندگی در شبکه جوان (برنامه ویژه جشنواره تئاتر فجر، مثلث، بین خودمون باشه) جوایز و افتخارات داوری جشنواره تئاتر فجر، استان مازندزان؛ ۱۳۸۸ تقدیر در هفته تئاتر، استان مازندران؛ ۱۳۸۸ دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره تئاتر ماه، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۸۸ دریافت جایزه بازیگر اول، جشنواره نمایش نامه خوانی، نمایش “مسافرینی از شیکاگو”؛ ۱۳۸۷ دریافت جایزه بهترین بازیگر، جشنواره استانی مازندران، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۸۷ کاندید بازیگری جشنواره بانوان، نمایش “طناب میزنی عزیزم”؛ ۱۳۸۶ دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره نمایش نامه خوانی مولوی، نمایش “دختر یانکی”؛ ۱۳۸۴ دریافت جایزه کارگردانی دوم، جشنواره نمایش نامه خوانی، نمایش “دختر یانکی”؛ ۱۳۸۴ کاندید بازیگری جشنواره فجر، نمایش “مکبث”؛ ۱۳۸۴ دریافت جایزه بهترین بازیگر و کارگردان، جشنواره نمایشنامهخوانی مولوی دوره دوم؛ ۱۳۸۴ کاندید بازیگری جشن بازیگر، نمایش “چند کاپریس برای ویالون”؛ ۱۳۸۳ دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره استانی مازندران، نمایش “ماه زدگان”؛ مصاحبه با امیر حسین رستمی: امیر حسین رستمی از جمله بازیگران ژانر طنز سریال های تلویزیونی می باشد که طرفداران خاص خودش را دارد.شما را دعوت به خواندن مصاحبه و دیدن تصاویر امیر حسین رستمی و پسرش دعوت می کنیم. چه سالی ازدواج کردید؟ امیر حسین رستمی:سال 77 عقد و سال 78 ازدواج کردم. کم سن و سال بودید که وارد زندگی مشترک شدید؟ امیر حسین رستمی:24,25 ساله بودم.بعد از اینکه دانشگاهم تمام شد ازدواج کردم. قصد ازدواج داشتید یا پیش آمد؟ امیر حسین رستمی:من از 17,18 سالگی قصد ازدواج داشتم(با خنده).چون آدمی نیستم که بتوانم تنهایی زندگی کنم.من از سه چیز می ترسم:تنهایی,ارتفاع و هواپیما.حتی در نوجوانی زیاد اهل بیرون رفتن و بازیگوشی نبودم. تک فرزند هستید؟ امیر حسین رستمی:یک خواهر بزرگ تر از خودم دارم,زیاد با هم خوب نبودیم چون طرز فکر جا افتاده ای داشت ولی من اینطور نیستم. ارتباطتان با پدر و مادرتون چطور بود؟ امیر حسین رستمی:تا 17,18 سالگی به مادرم وابسته بودم و بعد از آن برعکس شد.حس کردم پدرم را خیلی دوست دارم و دلم براش تنگ می شود. با همسرتان خانم پوراندخت الستی چطور آشنا شدید؟ امیر حسین رستمی:از طریق یکی از دوستان دانشگاهی ام به یکدیگر معرفی شدیم. خانواده چقدر برای ازدواج حمایتتان کردند؟ امیر حسین رستمی:خانواده موافق اکثر تصمیم های من بودند.غیر از سفر رفتن که تکروی می کردم و سفر می رفتم تا درس بخوانم و...خانواده برای ازدواج برنامه ریزی دیگری داشتند و یکی از آنها این بود که دوست داشتند با فامیل ازدواج کنم.در مورد ازدواجم خوب و بد ماجرا را به خودم سپردند و خدایا شکر با همسرم و پسرم خوشبختم. چقدر برای ترک دنیای تجرد و ورود به دنیای تاهل آمادگی داشتید؟ امیر حسین رستمی:آمادگی نداشتم.موقعی که ازدواج کردم تا یک سال سختی کشیدم.چون فکر می کنم آنقدر بزرگ نشده بودم که مسئولیت زندگی را بپذیرم(با خنده). الان کنار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟ امیر حسین رستمی:بله,بیزینس می کنم و در این زمینه بسیار عالی هستم.من جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران در دبی هستم.خب دیگه اصولا آدم باهوشی هستم و کارهای بازرگانی زیادی انجام می دهم(با خنده). وقتی با همسرتان آشنا شدید بازیگر بودید؟ امیر حسین رستمی:نه سال 72 در دانشگاه هنر دوره دیدم.سال 76 نزد آقای سمندریان یک دوره ای را گذراندم.بعد در دوره سربازی رهایش کردم .بازیگر شدن را دوست داشتم به خاطر اینکه می خواستم خواننده شوم!اصلا فکر نمی کردم که اولین عنصر خوانندگی یعنی صدا را ندارم(با خنده).بعد از ازدواج مدتی به خارج کشور رفتم و دوره های آموزشی بازیگری دیدم و برگشتم و کار را جدی ادامه دادم. همسرتان موافق بودند؟ امیر حسین رستمی:بله من را تشویق کرد.چون علاقه ام را می دانست اما خواست حواسم باشد که چه کاری انجام می دهم و اینکه زندگی مان از بین نرود. رابطه است با پسرت ارشیا چطور است؟ امیر حسین رستمی:من الان همه چیزم ارشیا است.البته وقتی ارشیا به دنیا آمد تا یک سال اول با او مشکل داشتم. چرا؟ امیر حسین رستمی:چون مدام گریه می کرد. این جمله را شنیده اید که به شما نمی آید پدر باشید؟ امیر حسین رستمی:خیلی زیاد.علاوه بر این شنیده ام که به من نمی آید ازدواج کرده باشم.حتی بعضی وقت ها باور نمی کنند ارشیا پسر من است و من پدر ارشیا. هومن برقنورد (زادهٔ ۵ دی ۱۳۴۸)بازیگر ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون است. هومن برقنورد از جمله افرادی است که رؤیای بازیگریاش خیلی زود به حقیقت تبدیل شد. برقنورد در ابتدای سالهای جوانی اش با تئاتر و بازیگری آشنا شد و خیلی زود به جمع بازیگران تئاتر پیوست. او با تلاش مداومش حدود بیست سال صحنه های تئاتر کشور را در نوردید تا آنکه با مجموعه «بیداری» به کارگردانی بهرام عظیمپور راهی تلویزیون شد. فعالیت هنری تئاتر مرغابی وحشی خلایق هر چی لایق (کارگردان) بیژن و منیژه موسیو ابراهیم، گل های قرآن آوازخوان طاس تلویزیون بیداری فاکتور هشت اشکها و لبخندها ساختمان پزشکان چک برگشتی دزد و پلیس زمانه (۱۳۹۱) دودکش(۱۳۹۱-۱۳۹۲) سینما کیفر یک تکه نان گناهکاران مصاحبه این مسیر از رؤیا تا واقعیت چطور بود؟ در اینباره با شما موافقم. من در عرصه بازیگری خیلی خوششانس بودم و به خاطر این مسئله خودم هم خوشحال هستم. در دوران کودکی و نوجوانی به همراه خانواده، همیشه به تئاتر میرفتیم. به هر حال خانوادهام به تئاتر علاقهمند بودند و من هم همیشه همراه آنها به تماشای تئاتر میرفتم و جزو تماشاچیان تئاتر به حساب میآمدم. تا اینکه هجده ساله بودم که به همراه خانواده برای تماشای تئاتر «مریم و مرداویج» رفتیم و این تئاتر روحیه مرا تغییر داد. انگار تلنگری به من خورد و حس کردم چه اندازه بازیگری را دوست دارم و بازیهای خوب آن روزهای این تئاتر روی من تأثیر مثبت گذاشت. خلاصه آنکه «مریم و مردآویج» مرا بازیگر کرد و من وارد عرصه تئاتر شدم و به جرأت میتوانم ادعا کنم که این تئاتر، زندگی مرا تغییر داد و روحیه بازیگری را در من زنده کرد. چه کسی شمّ بازیگری شما را کشف کرد؟ اولین کار تئاتریام را در سال ۱۳۶۷ انجام دادم و آقای جعفری مرا به این عرصه وارد کرد و بعد از مجید جعفری، بزرگان دیگری هم روی کار من تأثیرگذار بودند. منوچهر نوذری، آقای میری، علی تقوایی، سعدی افشار و اصغر سمسارزاده که با آنها کار کردهام و از آنها یاد گرفتهام. هومن برقنورد بازیگر طنز است؟ اول من یک بازیگرم؛ گرچه در کارهای طنز بسیاری هم بازی کردهام؛ مثل مجموعههای «اشکها و لبخندها» حسن فتحی، «مسافرخانه سعادت»، «توی گوش سالمم زمزمه کن»، «باغ شیشهای» و… که همگی طنز بودند و البته «ساختمان پزشکان» که فکر میکنم در حدود ۴۵ قسمت از این مجموعه تلویزیونی در نقشی طنز بازی کردهام. اما در نهایت من یک بازیگر هستم و نقشهای جدی بسیاری هم داشتهام که همه آن نقشها را هم دوست دارم. هومن برقنورد اهل شوخی و طنزپردازی در زندگی عادی هست؟ بله، تا آنجا که دیگران فکر نکنند من دیوانه هستم، مزاح میکنم اما به هر حال اعتقاد دارم که هر چیزی باید جای خودش باشد. به اقتضای فضا و آدمهایی که اطرافم هستند، شوخی میکنم. از کدام بازیگر طنز تأثیر گرفتهاید و به طور کلی اهل فیلم دیدن هستید؟ نه، من اصلاً اهل فیلم دیدن نیستم، شاید اولین و آخرین بازیگری باشم که چندان انگیزه فیلم دیدن ندارد. من خیلی وقتها کتاب میخوانم که البته یک سالی است که وقت نکردهام کتاب بخوانم. مگر میشود یک بازیگر نه کتاب بخواند و نه فیلم ببیند. بله، میشود. من فقط بازی میکنم و همه تجربیاتم را از بازیهای خودم به دست میآورم و نکته مهم دیگر، آن است که تماشاگران هم روی تجربیاتی که من به دست میآورم، تأثیر میگذارند. همین بده ـ بستان بین شما و مخاطبتان میتواند کافی و راضیکننده باشد؟ من تاکنون نتیجه گرفته ام،اما اگر وقت کنم حتماًً فیلم هم میبینم. کدام مردی از فیلم دیدن بدش آمده که من دومیاش باشم. بر چه اساسی یک پیشنهاد را قبول میکنید؟ من به آدمها نگاه میکنم. آنها برای من مهم هستند و اگر بدانم کسی انسانیت به خرج میدهد، من تا آخرین نفس، انرژیام را صرف میکنم. در وهله بعدی نیز به متن و نقش نگاه میکنم. در مورد مجموعه «ساختمان پزشکان» چطور؟ آقای مهیندوست، دوست عزیز من است که برای «ساختمان پزشکان» از من دعوت کرد. من در آن زمان بیست روز در لاهیجان کار داشتم، بعد پیمان قاسمخانی به من زنگ زد و گفت اشکال ندارد، بعد از اینکه کارت تمام شد بیا و من بعد از بیست روز رفتم. گرچه پیمان قاسمخانی نقش را برای من توضیح داد، اما اگر هر نقش دیگری هم بود قبول میکردم. چون به پیمان قاسمخانی اعتماد دارم. اولین صحنه مجموعه را چگونه گذراندید؟ اولین صحنه، سختترین صحنه است. من و بهنام تشکر با هم در آن صحنه بودیم و آن، اولین صحنه مجموعه بود، که البته راضیکننده بود چون هر دو تئاتری هستیم و بازیگر تئاتر بودن خیلی تأثیرگذار است. به هر حال بازیگر تئاتر در طول سالها به بینشی میرسد که بازیگران دیگر ندارند. آیا بازیگران تئاتر امروز، مثل بازیگران تئاتر در گذشته هستند؟ نه، دیگر ارج و قرب بازیگران تئاتر از بین رفته است. چرا؟ چون مسئولان دیگر اهمیت نمیدهند. آنهایی که فقط در تئاتر میمانند انگشتشمارند. اگر فقط در تئاتر بمانیم از کجا ارتزاق کنیم و اگر به تلویزیون و سینما برویم به لحاظ حرفهای کممنزلتتر میشویم. اما کار میکنیم، هم در تئاتر و هم در تلویزیون، یکبامودوهوا شدهایم. به هر حال من هم بازیگرم و مانند دیگران باید اجارهخانه بدهم و خرج ایاب و ذهاب دارم. سوپرمارکت سر کوچهمان از من پول میخواهد نه چیز دیگری. بازی در تلویزیون هم جایگاه خودش را دارد و حداقل میدانی که خیلی زود میتوانی کسب درآمد کنی. پس شما از جمله بازیگرانی هستید که در کنار حرفه، پول هم برایتان مهم است؟ صددرصد، در غیر اینصورت نمیتوانم سرپا بایستم و زندگی کنم. متأسفانه آن روزهایی که هنر از مشاغل جدا بود، گذشته است. در حال حاضر، هنرمند از هنرش به عنوان شغل استفاده میکند. دغدغه مسائل اقتصادی نمیگذارد که هنرمند خیلی حرفهای به هنرش بنگرد و یا برای ارتقای هنرش دست به مطالعه و تحصیل علم بزند. هنر در همان حد به لحاظ تئوریک باقی میماند و تنها تجربه به داد هنرمند میرسد. «ساختمان پزشکان»، هومن برقنورد را به چه فضایی وارد کرد؟ در واقع «ساختمان پزشکان» را چگونه ارزیابی میکنید؟ «ساختمان پزشکان» مجموعهای طنز و اجتماعی است. در بسیاری از مواقع ارتباط بین من و دیگر همبازیهایم، باورنکردنی میشد. آنقدر خوب لحظات بازی همدیگر را دریافت میکردیم که انگار در زندگی واقعی هستیم. بهویژه در صحنههایی که من با بهنام تشکر و خانم رهنما بازی میکردم. فکر کنم این هم به همان دلیل تئاتری بودن هر سه ماست. در تمرینها با هم همراه بودیم و خستگیناپذیر؛ سطح سلیقه خودمان هم در ارائه کارمان دخیل بود و تأثیرگذار. من فقط متأسفم از اینکه خیلی زود مجموعه به پایان رسید و در ۵۵ قسمت تمام شد. ما خود را برای ۱۵۰ قسمت آماده کرده بودیم. این مجموعه حتی نود قسمتی هم نشد. متولد ساعت 4 صبح روز چهارم تیرماه 1356 است.او در محله جردن تهران متولد شده و بزرگ شده همانجاست و فرزند اول خانواده است.دو خواهر و یک برادر کوچکتر از خود دارد که هر سه نفر انها دانشجو هستند.مادرش معلم زبان است و پدرش بازنشسته شرکت نفت می باشد.مجرد است و به این زودیها هم قصد ازدواج ندارد.بسیار به کانون گرم خانواده اش می بالد و به خوبی از خانواده اش یاد می کند.در خانواده پورسرخ همه دارای تحصیلات عالیه هستند.خواهرها و برادر پورسرخ مثل خوداو مجرد هستند. دوران کودکی پوریا پورسرخ پوریا در کودکی بسیار شروشیطان بوده.البته با همه این تفاسیر درسهایش عالی بوده.از بس که درسهایش خوب بود به سادگی وارد دانشگاه شد.او بر خلاف عقیده والدینش رشته تحصیلی اش را خودش انتخاب کرد.علاقه زیاد او نسبت به رشته تحصیلی اش انقدر بود که بعد از گذراندن چند ترم وارد بازار کار شد.حتی بعد ازاخذ مدرک کارشناسی ارشد مدتی را برای کار به خارج از کشور رفت و همزمان به تحصیل هم ادامه داد.از انجا که پدرش در شرکت نفت بوده دوران دبستان را در شهرهای مختلف به خصوص شهرهای جنوبی بوده است.در دوران راهنمایی در مدرسه شهید باهنر تهران و دوران دبیرستان را در مدرسه رازی گذرانده است.دوران لیسانسش را در رشته اصلاح نباتات دانشگاه شیراز که در اخرین سال تحصیلی رتبه سوم را به دست اورده است.دوران فوق لیسانس را در تهران و رشته فیزیولوژی گیاهی گذراند که باز هم با رتبه سوم,فارغ التحصیل شد. بیوگرافی پوریا پورسرخ+عکسهای پوریا پور سرخ کیس مناسب برای ازدواج پورسرخ به تازگی در حال واردشدن به دهه سوم زندگی خود است.او هنوز هم مجرد است و به همراه خانواده اش و برادر و خواهرهایش در جردن زندگی می کند.هنوزبرای ازدواج تصمیمی نگرفته,علت اصلی این تصمیم را هم شرایط فعلی مدشده در بین جوانان اعلام می کند.به نظر او در دوره ای که مد شده اتومبیل شما چیست؟منزلتان کجاست؟کجا مسافرت می روید و این سوالها بین دختر و پسرها مد شده ادم به اسودگی نمی تواند کیس مناسب خود را پیدا کند.پوریا می گوید:به محض این که کیس مناسبم را پیدا کنم و از همه جهات ببینم که با هم هماهنگی و تفاهم داریم مطمین باشید که معطل نخواهم کرد.به نظر او که در محله جردن تهران می نشیند اصلا مرزبندی های شمال شهرو پایین شهر بی معنی است. پشتکار در کار او قبل از ان که در سریال وفا بازی کند,همزمان با ورودش به مقطع دکترا پیشنهاد بازی در سریال تلویزیونی فرار بزرگ را پذیرفت و با این کار وارد حرفه بازیگری شد.پوریا به خاطر این که هم درس می خواند و هم کارش را که به رشته تحصیلی اش مربوط بوده را انجام می داد و ازسوی دیگر وارد عرصه بازیگری شده بود شبانه روز وقت گذاشت تا بتواند به خوبی از عهده کارهایش براید.به قول خودش حتی در 24 ساعت وقت کم می اورد اما پشتکارش واقعا عالی و مثال زدنی بود. شانس بزرگ زندگی در اواخر سال1384 پیشنهاد بازی در سریال((وفا)) را به سفارش اقای لطیفی پذیرفت.شخصیت ژوبین پناهی انقدر برای او جذاب بود که نتواند نه بگوید.به نظر پوریا سپردن نقش ژوبین به او یکی از شانس های بزرگ زندگی اش بود.به خاطر بازی در سریال وفا چندین ماه درگیر این پروژه بود.حتی دو ماه را در لبنان سپری کرد.با پخش سریال وفا زندگی او وارد مرحله تازه ای شد.خیلی زود عکسها و پوسترهای او در همه جا پخش شد.اسم او یک شبه بر سر زبانها افتاد و به اوج رسید.البته این اتفاق فرخنده باعث شد تمام فعالیت های قبل از عیدش مثل تحصیل و کارش مختل شود.البته باید گفت هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد. فقط مهندسی کشاورزی پوریا شاگرد بسیار درسخوان و زرنگی بوده در سال 1374 یک بار در کنکور تجربی شرکت کرده و قبول شد اما حرف و حدیث ها تازه شروع شد.با این که پوریا فوق العاده درسخوان بوده خیلی ها شرکت در کنکور تجربی او را به خاطر ضعف در درس های ریاضی و فیزیک می دانستند.پوریا به اصرار خانواده و به خاطر ثابت کردن ادعاهای دروغ اطرافیان در کنکور ریاضی هم شرکت کرد و در رشته مهندسی عمران هم قبول شد.پوریا حتی در کنکور پزشکی دوبار شرکت کرد و برای اثبات شایستگی هایش با امتیاز بالاتر از رشته تحصیلی اش قبول شد.با وجود مخالفت خانواده با رشته تحصیلی اش توانست انها را مجاب کند که با ادامه رشته تحصیلی مورد علاقه اش موافقت کنند.پدر و مادر پوریا به شدت مخالف ادامه تحصیل او در رشته مهندسی کشاورزی بودند. بی انضباط ترین با وجود درسخوان بودن پوریا به هیچ عنوان بچه ارام و سربه زیری نبوده تا انجا که عالم و ادم را از دست خود عاصی کرده بود اما درسخوان بودن او مانع از برخورد اولیای مدرسه با او می شد.به جز جغرافیا انضباط همه درسهایش در حد عالی بود.پوریا در تمام دوران تحصیلش از جغرافیا گریزان بود به حدی که یک بار مجبور شد با تک ماده قبول شود.با وجود ان که همیشه در درسهایی مثل فیزیک و ریاضی و شیمی و مثلثات و هندسه 20 می گرفت در دوران دبیرستان رشته تجربی را انتخاب کرد.او در تمام دوران تحصیلی اش از شاگردان ممتاز به شمار می رفت و کمترین نمره های کارنامه اش همان نمره های انضباط بوده که با ارفاق اولیا مدرسه و به خاطر کم نشدن معدلش 17 و 18 می شده است. بیوگرافی پوریا پورسرخ+عکسهای پوریا پور سرخ تلاش شبانه روزی با وجود همزمانی تحصیل و کار و بازیگری پوریا هرگز شانه خالی نکرد.حتی به خاطر ادامه تحصیل دو سال را خارج از کشور و با شرایط مدرن امروزی گذراند.در سال 1382 به تهران بازگشت با وجود کار و تحصیل و موفقیت در مقطع کارشناسی ارشد و پرداختن به شغل بازیگری و فشار کار و تحصیل مردانه ایستاد وبا پشتکار شخصی اش زیر فشار درس و هنر مقاومت کرد و توانست از عهده همه موارد به خوبی براید.او هیچ وقت حاضر نشد یکی از کار و هنر و تحصیل را کنار بگذارد و به خاطر موفقیت در همه موارد شبانه روز وقت گذاشت. قطار شایعه با وجود این که زمان زیادی از مطرح شدن پورسرخ در جامعه هنری نمی گذرد شایعات فراوانی از سوی افراد و نشریات مختلف به دنبال اوراه افتاده است.او همواره با خونسردی و متانت خاصی با این شایعات برخورد کرد و توانست دهان همه منتقدان و شایعه سازان را ببندد.پورسرخ معتقد است که به دنبال هر کسی که کمی به چشم می اید و مطرح می شود شایعه هست و خواهد بود خواه و ناخواه مردم به این شایعات دامن می زنند.این موضوع هم به نحوه برخورد کسی که شایعه در مورد او ساخته شده بر می گردد,البته من کاری با حواشی ندارم اما هر وقت به مطلب یا تیتری برمیخورم که خیلی غلو کرده حتما با ان نشریه تماس می گیرم و با سردبیرش صحبت می کنم. اما باور کنید اصلا اهل شکایت نیستم مطمئنا اکثر نشریات این شایعات را برای فروش بیشتر تیتر یک می کنند. خداحافظی سینما از دید او سینما و تلویزیون واقعا بی رحم است.خیلی ها مدتی جزو سوپراستارهای سینما بوده اند و بار سینما را به دوش کشیده اند اما حالا با بی مهری مواجه شدند و خدا می داند اخروعاقبت من چه خواهد شد اما من هرلحظه خودم را برای خداحافظی با سینما و تلویزیون اماده کرده ام و همیشه و هرلحظه که بخواهم می توانم این کار را بکنم.من به این حرفه به عنوان یک شغل درامد زا نگاه نمی کنم و دلبستگی ام به خاطر علاقه به هنر است نه چیز دیگر.اما به هر حال من برای بهتر شدن کارم در هر زمان تلاش لازم را انجام می دهم. دوستان صمیمی پوریا پور سرخ از دوستان صمیمی اش که نقش به سزایی در زندگی اش ایفا کرده غلامحسین لطیفی است که در سریال فرار بزرگ و به پیشنهاد او ایفاگر نقش فرهاد بود که این اشنایی در سریالهای وفا و صاحبدلان انجامید.این دوستی انقدر پیش رفته که حتی در رابطه با مسائل خصوصی زندگی اش پیش از خانواده اش با اقای لطیفی مشورت می کند. بهترین های دنیای فوتبال از نظر پوریا در میان فوتبالیست های تاریخ ایران«ناصر حجازی»اسطوره پوریا پورسرخ است که از نظر او«زمین تا اسمان» با بقیه فرق دارد و بی رقیب در صدر لیست محبوب ترین و بهترین های تاریخ فوتبال ایران ایستاده است.«علی پروین»هم به خاطر خدماتی که به عنوان بازیکن,کاپیتان و مربی به فوتبال ایران کرده مورد احترام شدید پوریاست و بین بازیکنانی که در حال حاضر شاغل هستند و هنوز بازنشسته نشده اند نیز «علی دایی»را یک سروگردن بالاتر از بقیه می داند.به عقیده پوریا دایی سمبل و شناسنامه فوتبال ایران در دنیاست و شایستگی و لیاقت جایگاهی که در ان ایستاده را به خوبی داراست.به جز دایی,رضا عنایتی,محمد نوازی و حامد کاویانپور را هم دوست دارد و از سبک بازی و افتخاراتی که برای ایران و باشگاهشان افریده اند خوشش می اید. پوریا بر خلاف بعضی از بازیگران که به خاطر مطرح ماندن در روزنامه ها هر روز با یک بازیکن عکس روی جلد می گیرند و سر تمرین این تیم و ان تیم می روند تا خبر حضورشان در جراید درج شود,فقط با رضا عنایتی رفیق است و او را به خاطر اخلاق رفتارش در خارج از زمین فوتبال به عنوان دوست قبول دارد.البته پوریا,عنایتی را بهترین مهاجم حال حاضر در ایران هم می داند و رکورددار گلزنی تاریخ لیگ را یکی از پنج مهاجم برتر تاریخ فوتبال ایران می شناسد.
• اصالتا شمالی است اما بزرگ شده محله عشرتآباد است متاهل و دو دختر به نامهای مریم و سارا دارد.
• از كودكی عاشق بازیگری بود و با استفاده از جعبههای پودر لباسشویی و چسباندن عكس و گویندگی بچههای محل را دور خود جمع میكرد.
• با پولهای عیدی خود به سینما میرفت. بهترین تفریح زمان كودكیاش سینما رفتن بود.
• عشق به بازیگری در 15 سالگی او را به كلاسهای كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان كشاند.
• دوره كلاسهای هنرهای زیبا را به صورت شبانه گذراند.
• كار تئاتر را به طور جدی در سال 1358 با بازی در نمایشی به كارگردانی مرحوم رضا ژیان و سیاوش طهمورث شروع كرد.
• «پیكرتراش» فیلم سینمایی بود كه از آن به عنوان كار دوم خود یاد میكند اما این فیلم به اكران عمومی در نیامد و هیچ وقت دیده نشد.
• در آغاز جنگ در فیلم سربداران هم نقش كوتاهی را ایفا كرد كه این آخرین فیلم او قبل از شروع جنگ تحمیلی بود.
• با شروع جنگ تحمیلی به مدت شش سال از عرصه هنر دور ماند.
• در زمان خدمت سربازی همچنان به كار تئاتر مشغول بود «سبزه دوست بچهها» تئاتری بود كه او در این دوران به همراه مرحوم رضا ژیان برای بچهها اجرا میكرد.
• در سال 69 در كلاس مدیریت سینما شركت كرد و پذیرفته شد و مدیریت سینما عصر جدید را به عهده گرفت.
• مدیریت سینما آزادی او را دوباره به دوستان قدیمیاش رساند كه این دیدار مجدد موجب روی آوردن دوباره لولایی به بازیگری شد.
• «فراموشخانه» مجموعهای بود كه با آن كار و بارش رونق یافت به همین خاطر از مدیریت سینما استعفا داد و به بازیگری روی آورد.
• بهترین فیلمی كه در هنگام مدیریتش در سینما اكران شد «مادر» بود كه همیشه از آن به خوبی یاد میكند.
• سال 1372 از مدیریت سینما آزادی استعفا داد و دقیقا یك سال و نیم بعد، سینما آزادی دچار آتشسوزی شد.
• عشق و علاقه او به بازیگری حتی در زمان مدیریت سینما لحظهای او را رها نمیكرد به طوری كه هرگاه فرصتی به دست میآورد زود جیم میزد و خود را به سر صحنه میرساند.
• با ساعت خوش قدم به عرصه طنز گذاشت. داریوش كاردان اولین كسی بود كه قابلیتهای او را در این وادی كشف كرد.
• در ساعت خوش بیشتر از همه عوامل با مهران مدیری و رضا عطاران رابطه بهتری داشت.
• با خشایار مستوفی حسابی گل و خود را به جامعه طنز معرفی كرد.
• در بازیگری تنها مشوق خود را مادرش معرفی میكند و همیشه به خاطر صداقت و روراستیاش زبانزد خاص و عام است.
• نقاشی تنها هنری است كه به بازیگری نزدیك میداند او عاشق كارهای آنتوان چخوف است.
• صبر و تحمل زیادی دارد و بسیار كمحرف است اما خودش را هیچ وقت دست كم نمیگیرد.
• خودش معتقد است حمید لولایی آدم بیآزاری است. اخلاق او در منزل بسیار عالی است.
• بسیار دل رحم و مهربان است و بسیار علاقه دارد به دیگران ابراز محبت كند.
• عاشق سواركاری است و فوتبال را خیلی دوست دارد.
• عاشق بازی چارلی چاپلین است. در بچگی برای دیگران ادای چارلی چاپلین را در میآورد.
• به بازی پرویز پرستویی علاقه فراوانی دارد و از عطاران به عنوان آدم خوش فكر و بسیار فروتن یاد میكند.
• از تلخترین خاطرههای زندگیاش فوت مادر خانمش بود كه روی او تاثیر زیادی داشت.
• تعصب خاصی روی دو تیم پرسپولیس و استقلال ندارد اما به بازی مهدی مهدویكیا در تیم ملی علاقهمند است
در سال 1373 با ورود به سینمای جوانان مرکز گیلان در اولین فیلمش با نام اعتراف ساخته مجید زیم خواه باز می کند. پس از آن به استخدام آژانس دوستی در می آید و به مدت 2 سال همراه بازیگران خوب این مجموعه علی تاخصوص مرحوم حسین پناهی به ایفای نقش می پردازد. بعد از آژانس به سراغ جوانی مجید قاریزاده می رود و با مسعود جعفر جوزانی به بلوغ می رسد پس از آن به گروه ویژه مهرداد خوشبخت می پیوندد و گمگشته اش را با رامبد جوان پیدا می کند. وی همراه سیروس مقدم با دریایی ها سفر می کند و در سال 80 برای نجات دختری در قفس با قدرت الله صلح میرزایی همراه می شود پس از آن به دوئل با استاد بزرگوارش احمدرضا درویش می پردازد و با تارا و تب توت فرنگی سعید سهیلی و سربازهای جمعه کیمیایی کارش را به پایان می رساند. پس از سایه آفتاب ، نفس تازه می کند و در حال حاضر نیز با سامان مقدم برای سال آینده نفستو حبس کن را آماده می کند. برادر کوچکترش هم علاقه زیادی به این پرده نقره ای دارد و در 2 فیلم پسران مهتاب و شب برهنه سعید سهیلی بازی کرده است.
جوانی (مجید قادری زاده) 76
بلوغ (مسعود جعفری جوزانی) 77
دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی) 80
دوئل (احمدرضا درویش) 81 - 82
سربازهای جمعه (مسعود کیمیایی) 82
تارا و تب توت فرنگی (سعید سهیلی) 82
این یک دادگاه نیست (اصغر توسلی)
گروه ویژه (مهرداد خوشبخت)
زیر آسمان شهر (مهران غفوریان)
گمگشته (رامبد جوان)
دریایی ها (سیروس مقدم)
گذر عاشقی (محمدرضا آهنج)
عزت الله انتظامی( آقای بازیگر سینمای ایران)، امیر شهاب رضویان ( کارگردان ویژه جشنواره فیلم فجر برای "مینای شهر خاموش") و پژمان بازغی از جمله مهمانان و سخنرانان مراسم بودند.
همچنین قسمتهایی از فیلم "مینای شهر خاموش" با بازی عزت الله انتظامی در مراسم افتتاحیه پخش شد که مورد توجه میهمانان خارجی قرار گرفت. پس از پخش تکه هایی از فیلم آقای بازیگر پشت تریبون قرار گرفت و از روی دل اش متن سخنرانی خود را خواند و همه را تحت تاثیر احساسات اش به وطن و مردم وطن اش قرار داد.
پس از مراسم افتتاحیه و برگزاری کنفرانس خبری، برنامه اي فرهنگی برای عموم مردم بم در فضای باز محوطه بنای تاریخی ارگ برگزار شد. که بعد از اجرای موسیقی ملی ایرانی توسط گروه نریمان، و نمایش تصاویر فلکی و رصد توسط دکتر حجت الحق حسینی، عزت الله انتظامی با مردم بم هم سخن گفت و سپس اولین اکران عمومی فیلم داستانی " مینای شهر خاموش" با بازی عزت الله انتظامی و صابر ابر، به کارگردانی امیر شهاب رضویان برای مردم بم به نمایش درآمد.
همچنین در حاشیه ی این مراسم، نمایشگاه عکس امیر شهاب رضویان با نام " بم، ارگي که بود" در محل مجتمع آموزشی نمونه بم دایر بود که مورد بازدید رسمی مهمانان مراسم قرار گرفت.
عزت الله انتظامی، آقای همیشگی سینمای ایران، طی سفر یک روزه ی خود به بم با حوصله ای مثال زدنی در پی حل معضلات مردم بود و از هیچ کوشش و تلاشی برای کمک به مردم بم فروگذار نبود و از طرح ساخت سینما که توسط پژمان بازغی به شهردار بم ارائه شده بود به شدت استقبال کرد و قول همکاری های بیشتر و بیشتر را از مسئولان این شهر برای مردم بم گرفت.
وی دارای یک فرزند پسر به نام ایلیا است. او همچنین عضو تیم والیبال و فوتبال و کارتینگ هنرمندان می باشد
فیلمهای سینمایی
شام عروسی (۱۳۸۴)
وعده دیدار (۱۳۸۲)
دزدان غیر دریایی (۱۳۸۹)
مجموعه های تلویزیونی
زمان شوریدگی
خورشید و ماه
خط قرمز
خوش رکاب
گل مرداب
در قلب من
خوش غیرت (خوش رکاب دو)
قند ترش
کمکم کن
گلریزان
ترمه
شب هزار و یکم
کلانتر
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (حضور در چهار اپیزود)
نام خانوادگی: داوودنژاد
تاریخ تولد: 1359/2/29
محل تولد: تهران (چهارراه لشکر)
حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون
نام همسر: غزل بدیعی
تاریخ ازدواج: مهرماه 1389
------------------------------------------
رضا داوودنژاد یک خواهر بزرگتر به نام زهرا و یک برادر کوچکتر به نام علی دارد ، دیپلم انسانی است ، رضاداوودنژادفعالیت سینمایی را با بازی در فیلم های پدرش علیرضا داود نژاد تجربه کرد.
«بی پناه» (۱۳۶۵)، نخستین فیلم سینمایی رضا داوودنژادست. «مصائب شیرین»، نام رضا داوودنژاد را بر سر زبان ها انداخت و نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر شد و دعوت برای حضور در جشنوارة سینمایی فوکوئوکای ژاپن را برای رضا داوودنژاد به ارمغان آورد.
«بچه های بد»، حضور مؤثر رضا داوودنژاد را در فیلم های پدرش به دنبال داشت. رضا داوودنژاد در این فیلم، فیلمنامه نویس، بازیگر، دستیار کارگردان و برنامه ریز بود. در «بانوی کوچک» (مهدی صباغ زاده) رضا داوودنژاد به عنوان بازیگری پول ساز به بدنه ی حرفه ای سینمای کشور معرفی شد و در مستند «روزگار ما» ساخته ی رخشان بنی اعتماد، رضا داوودنژاد حضور در عرصه های روشنفکرانه ی سینمای ایران را تجربه کرد. بازی در مجموعه های تلویزیونی گوشه ای دیگر از دغدغه های هنری رضا داوودنژادست.
«چراغ جادو» نخستین آن و بازی در مجموعه ی سی قسمتی «پشت کنکوری ها» به کارگردانی پریسا بخت آور دومین تجربه رضا داوودنژاد در این زمینه است. رضا داوودنژاد در هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوان در اصفهان یکی از اعضای هیئت داوران در بخش مسابقه سینمای ایران بوده است.
▪ مدرک تحصیلی: فارغ التحصیل رشته نمایش با گرایش طراحی صحنه از دانشگاه آزاد اسلامی.
اولین نقش او در سینما بازی در فیلم «قدمگاه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور بود.
● مجموعه آثار:
▪ مزرعه پدری (رسول ملاقلی پور، ۱۳۸۲)
▪ قدمگاه (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۸۲)
▪ طبل بزرگ زیر پای چپ (کاظم معصومی، ۱۳۸۳)
▪ زاگرس (محمدعلی نجفی، ۱۳۸۴)
▪ یک بوس کوچولو (بهمن فرمان آرا، ۱۳۸۴)
▪ اسب (بابک محمدی، ۱۳۸۴
▪ سه زن (مژگان حکمت، ۱۳۸۵)
▪ خدا نزدیک است (علی وزیریان، ۱۳۸۶)
▪ خاک آشنا (بهمن فرمان آرا، ۱۳۸۶)
▪ ریسمان باز (مهرشاد کارخانی، ۱۳۸۶)
▪ بی پولی (حمید نعمت الله، ۱۳۸۷)
نام خانوادگي اصلي: جوان
سمت: كار در بخش هاي بازيگري
فيلمنامهنويسي و كارگرداني
تاريخ تولد: 1350
محل تولد: تهران
مليت: ايران
تحصيلات: ديپلم
شروع بازي در تئاتر: از سال 1370
شروع بازي در تلويزيون: از سال 1373
شروع بازي در سينما: از سال 1376
رامبد جوان با بازي در نقش كوتاهي در مجموعه تلويزيوني پرطرفدار «همسران» شناخته شد و سپس با بازي در مجموعه تلويزيوني «خانه سبز» به شهرت رسيد و خيلي زود توانست نويسندگي و كارگرداني بعضي از نمايشها و مجموعهها را بر عهده بگيرد. بازي فيلم «موميايي3» و مجموعه تلويزيوني «ولايت عشق» چهره ديگري از او به نمايش گذاشت. اولين مجموعه تلويزيونياش را در سال 1380 با نام «گمگشته» كارگرداني كرد كه اين سريال در ماه مبارك رمضان بسيار مورد توجه واقع شد و هم نظرات مثبت مردم و هم نظرات مثبت منتقدان را به همراه داشت. اما برخي كارشناسان و منتقدان معتقدند كه بهترين و كاملترين بازي سينمايياش را در فيلم «صورتي» ايفا كرد. او سال 1382 را با كارگرداني دومين مجموعه تلويزيونياش آغاز كرد. اولين تجربه كارگرداني در سينما را با ساخت فيلم «اسپاگتي در هشت دقيقه» از 25 آبان 1383 آغاز كرد.
۱۳۵۸ تهران
بازیگر
کارشناس مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی
- در سال ۱۳۷۸ در آموزشگاه هیوا فیلم بازیگری را آموخت.
- آبی (حمید لبخنده، ۱۳۷۹)
- ساقی (محمدرضا اعلامی، ۱۳۷۹)
- آواز قو (سعید اسدی، ۸۰-۱۳۷۹)
- طلوع تاریک (فیلم کوتاه، ابراهیم شیبانی، ۱۳۸۰)
- رز زرد (داریوش فرهنگ، ۱۳۸۱)
- عطش (محمدحسین فرح بخش، ۱۳۸۱)
- گاوخونی (بهروز افخمی، ۱۳۸۱)
- شمعی در باد (پوران درخشنده، ۱۳۸۲)
- سربازهای جمعه (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۲)
- رستگاری در هشت و بیست دقیقه (سیروس الوند، ۱۳۸۳)
- ازدواج صورتی (منوچهر مصیری، ۱۳۸۳)
- گیلانه (رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب، ۱۳۸۳)
- حکم (مسعود کیمیایی، ۱۳۸۳)
- تقاطع (ابوالحسن داودی، ۱۳۸۴)
- خون بازی (رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب، ۱۳۸۳)
- سنتوری (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۵)
- چهار انگشتی (سعید سهیلی، ۱۳۸۵)
- کارناوال مرگ (رضا اعظمیان، ۱۳۸۵)
- کنعان (مانی حقیقی، ۱۳۸۶)
- تردید (واروژ کریم مسیحی، ۱۳۸۶)
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « سنتوری » – ۱۳۸۵
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « شمعی در باد » – ۱۳۸۲
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از پنجمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « آواز قو » – ۱۳۸۰
اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فوت و فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد: « آواز قو »
دو سال بعد در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را تصاحب کرد: « شمعی در باد »
بازی تحسین برانگیز و تاریخی او در « سنتوری » دومین سیمرغ بلورین را برای او به ارمغان آورد.
تحصیلات : فارغ التحصیل کامپیوتر
ازدواج : همسر نیلوفر خوش خلق (بازیگر)
شروع فعالیت سینمایی : بازی در فیلم « دو همسر » (اصغر هاشمی) در سال ١٣٧٠.
نام خانوادگی : شاهرخ شاهی
تاریخ تولد : ۱۷ مرداد ۱۳۶۰
با بازی در نقش امیرعلی در فیلم مکس به سینما آمد. اما سه سال طول کشید تا با بازی در نقش اول فیلم پارک وی بدرخشد و مهارت های بازیگری خود را ثابت کند.
در تهران به دنیا آمده و بزرگ شده ی ولنجک است الان هم در ولنجک زندگی می کند.
یک خواهر بزرگتر ازخودش دارد به نام نیلوفر .
در رشته مهندسی عمران دردانشگاه تهران تحصیل می کند و امسال فارغ التحصیل می شود .
نیما شاهرخ شاهی از بازی امین حیایی خوشش می آید.
معتقد است حق پارک وی در جشنواره پایمال شد.
فیلم کافه ستاره را دوست دارد.
عاشق هیجان سینماست .
سربازی نرفته است .
عامل فروش پارک وی را فریدون جیرانی می داند.
در خانواده تحصیل حرف اول را می زده برای همین فکر نمی کرده بازیگر شود .
عاشق بازیگری است ولی منتظر نقش خوب می ماند .
آرزویش کاربا کارگردانان صاحب نام است.
عاشق فیلمهای ترسناک است.
فیلمنامه ی پارک وی را از۱۲ شب تا ۴ صبح یکسره خواند.
عاشق صدای دوربین ۳۵ میلیمتری است .
اغلب شبکه های ماهواره ای از او به عنوان خواننده یاد می کنند.
سریال راه بی پایان را دوست دارد و هر هفته دنبال می کند.
در ساختمان سازی فعال است و نیاز مالی به بازیگری ندارد.
در دسترس بودن را دوست ندارد.
هرچند وقت یک بار آرایش مو و صورتش را تغییر می دهد .
معمولا سعی می کند در هر شرایطی عاقلانه تصمیم بگیرد .
نقش کوهیار در پارک وی را خیلی حسی بازی کرده است .
متاهل است .
نیما شاهرخشاهی در سینما یک بازیگر باتجربه است که در طول ۸ سال در این عرصه جایگاه خوبی هم پیدا کرده اما حضورش در تلویزیون هم میتواند سرآغازی برای طی کردن مسیر جدیدی در کارنامه حرفهایاش باشد.
این شبها او با سریال فاصلهها (حسین سهیلیزاده) مهمان تلویزیون است و درست پس از پایان این سریال و شروع ماه رمضان با مجموعه ملکوت (محمدرضا آهنج) مهمان خانهها خواهد بود. به هر حال همه اینها بهانهای شد برای یک گفتگو…
روزی که برای گفتگو با نیما شاهرخشاهی قرار گذاشتیم، سر صحنه مجموعه ملکوت بود و فرصت کوتاهی که گروه برای استراحت داشت، مجالی شد برای پرسشهای ما و جوابهای او.
از حضور و نقشی که در مجموعه ملکوت داری برایمان بگو.
مجموعه هنوز پخش نشده و توضیح زیادی نمیتوانم بدهم. نقش سامان، نوه حاج فتاح (با بازی محمدرضا شریفینیا) را بازی میکنم که طی داستان دچار یک ارتباط عاطفی میشود و اتفاقاتی در این میان رقم میخورد.
ملکوت اولین مجموعه مناسبتی است که در آن حضور داری؟
بله، ولی ۳-۲ مجموعهای هم که در آن بازی داشتهام مجموعههای روتین و تقریبا هر شبی بودند؛ شمسالعماره که به عنوان مهمان حدود یک هفته در آن حضور داشتم، فاصلهها که در حال حاضر پخش میشود و بعد هم مجموعه ملکوت.
تا آنجا که میدانم قصه ملکوت ماورایی است. طی سالهای اخیر بخصوص در مجموعههای مناسبتی زیاد از این گونه سوژهها برای ساخت سریال استفاده شده است. فکر میکنی ملکوت چه ویژگی متمایزی نسبت به آثار سالهای اخیر قرار است داشته باشد؟
شاید بهتر باشد راجع به چیزهایی که وجود داشت و مرا برای حضور در این مجموعه به خود جذب کرد صحبت کنیم؛ فیلمنامه خوب، گروه خوب و کارگردانی خوب.
تصویربرداری سریال فاصلهها ادامه دارد و شما همزمان در سریال ملکوت هم بازی دارید. این نوع کار کردن سخت نیست؟
ترجیح میدادم که این اتفاق نیفتد، چرا که گریم من در این دو مجموعه یکسان است. صبح یک نقش بازی میکنم و شب یک نقش، ولی الان خوشحالم و به نظرم اتفاق بسیار خوبی بود.
دوست داشتم در یک مجموعه مناسبتی کار کنم. از الان هم میتوانم به جرات این قول را بدهم که این مجموعه بهترین سریال ماه رمضان خواهد بود. تداخلی که در ضبط دو مجموعه وجود داشت، سختیهایی را نیز به همراه داشت ولی خوشحالم که بازی در ملکوت را قبول کردم. حرف شما را قبول دارم. مجموعههای ماورایی این سالها زیاد ساخته و پخش شدند، ولی نوع خاص استفاده از پرده کروماکی و جلوههای ویژهای که در این کار استفاده شده، سریال ملکوت را خاص و متمایز میکند.
بازی در سینما را با فیلم مکس (سامان مقدم) آغاز کردی. بعد از آن تقریبا همیشه نقشهای منفی را به عهده گرفتی. چه دلیلی باعث شد به سمت این نقشها گرایش پیدا کنی؟
اکنون داریم قسمت ۸ مجموعه ملکوت را تصویربرداری میکنیم. تا حدودی میدانم که قرار است ادامه نقش سامان چگونه باشد، با توجه به این که هنوز فیلمنامه کامل نشده است ولی تا به اینجا سامان را خیلی منفی نمیبینم.
سعی من همیشه این بوده که هر نقشی را متفاوت از دیگری بازی کنم، مخصوصا اگر نقش منفی باشد. بعد از این که فیلمنامه را میخوانم، اگر حس کنم که نقش، نقش منفی است، در ذهن خود آن را درجهبندی میکنم. هر نقش منفی برای من ۱۰ درجه دارد که بر حسب نقش میزان منفی بودن را در آن کاراکتر لحاظ میکنم. سعی و تلاشم این است که نقشهای منفیام هیچ کدام شبیه به هم نباشد. این طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد نقش اش صد در صد منفی باشد. من هم معمولا با کارگردان صحبت میکنم و نقش را تا جایی پیش میبرم و منفیسازی میکنم که به من جای دفاع هم بدهد. در نوع بازیام به این مساله معتقدم که نقش حتی اگر منفی است، باید جوری ساخته و پرداخته شود که تماشاگر مواقعی هم به او حق بدهد و پیش خودش بگوید شاید شرایط جوری بوده که فلان شخصیت مجبور شده این کار را بکند. من جای دفاع برای نقشم میگذارم، چون از نقشهای کاملا منفی با نمادهای خاص خیلی خوشم نمیآید.
به همین دلیل است که مخاطب امروزی نقش یکدست سیاه با تمام عناصر منفی را دیگر نمیپذیرد، چون یک نقش زمانی قابل باور است که مخاطب بتواند نمودی بیرونی و عینی برای آن پیدا کند.
این نکته هم مهم است، وقتی یک شخصیت قرار است مثلا در یک مجموعه ۳۰ قسمتی معرفی شود، فرصت برای ارائه زیر و بم شخصیتی او وجود دارد ولی این اتفاق در یک فیلم سینمایی ۹۰ دقیقهای خیلی سختتر میشود چرا که دیگر فرصتی نداریم که بخواهیم وارد جزئیات قبل و بعد آن شخصیت شویم و شاید به قول شما اینجاغلو شخصیتی بیشتر اتفاق میافتد.
سامان در سریال ملکوت چقدر با شخصیت ساسان در سریال فاصلهها متفاوت است؟
ساسان شخصیتی خاکستری است ولی سامان به سمت مثبت بودن گرایش بیشتری دارد. با صحبتی که با محمدرضا آهنج، کارگردان سریال «ملکوت» داشتم، به این نتیجه رسیدیم که سامان باید برای سیر به سمت منفی بودن یا منفی شدن روال منطقی و باورپذیری داشته باشد تا بیننده هم بتواند با او ارتباط برقرار کند ولی ساسان فاصلهها به لحاظ سیر اتفاقاتی که بر او حادث شده، از همان ابتدا به بیننده خاکستری معرفی میشود.
با توجه به تجربهای که هم در تلویزیون و هم در سینما دارید، چقدر حضورت را در این دو متفاوت و شاید بهتر و برتر از دیگری میبینید؟
نمیخواهم راجع به آسانتر بودن بازی در سینما یا تلویزیون بگویم، چون راحت نمیشود به این سوال جواب داد. اصولا من آدم بیحوصلهای هستم. یکی از دلایلی هم که در سینما فعالیت داشتم، این بود که یک کار در ۳۵ ـ۳۰ روز تمام میشود؛ ولی در سریال حدود ۶ ـ ۵ ماه درگیر هستی، پس برای من مهم است که در چه گروهی دارم کار میکنم. در چند ماه گذشته اتفاقات جالبی برایم افتاد، مثلا طی یک شبانهروز حدود ۱۲ سکانس گرفته شد و من ۱۰ بار تعویض لباس داشتم. این اتفاق سخت مخصوصا در مورد سریالهای روتین بیشتر به چشم میآید. اتفاقی که در سینما میافتد، این است که اگر کاری پیشتولید قوی داشته باشد، طی یکی دو ماه فرصت داری دیالوگهایت را حفظ و بازی کنی. حتی دیالوگها هم در سینما مال خودت است، ولی در سریال میبینی که چند برگه دیالوگ به تو داده میشود و تو فقط زمان محدودی داری، باید آنها را حفظ کنی و جلوی دوربین بروی. تجربه بازی در سریال برای من سختتر بود، اما خب وسوسه عجیبی در من انداخت. من حدود یک هفته در مجموعه شمسالعماره حضور داشتم، ولی دقیقا ۲ روز بعد آن ۲ تا سینمایی پیشنهاد داشتم و ۲ تا سریال. «فاصلهها» با چند قسمت پخش بازخورد خوبی داشته و جدای از همه نقشهایی که در سینما بازی کردم و عقیده دارم بعضی از آنها نقشهای خوبی هم بوده، برایم جالب است که بعد از ۵ الی ۶ قسمت پخش مجموعه فاصلهها، همه در خیابان، مرا به اسم ساسان صدا میزنند.
مدتی از سینما و تلویزیون فاصله گرفتید و بازگشتتان به دنیای بازیگری توام شد با همزمانی سریالهای فاصلهها و ملکوت و در سینما هم لج و لجبازی و دموکراسی تو روز روشن. این پرکاری چگونه شکل گرفت؟
اول بهتر است راجع به این صحبت کنیم که چرا نبودم و چرا الان هستم. خیلی وقت بود از این صحبتها نکرده بودم و الان که فرصت خوبی است، میتوانم مفصل حرف بزنم.
فیلمهای اول و دومی که بازی کردم هم فیلمهای خوبی بود و هم کارگردانهای خوبی داشت. طی این سالها، مشاورینی داشتم که به من یادآور میشدند چون ورودم با کارگردانهای معروف و خوبی بوده، پس باید دقت بیشتری در انتخاب نقشهایم داشته باشم. بعد از فیلم دایره زنگی خیلی نقشها را رد کردم. آن موقع دلایل خاص خودم را داشتم، اما بعد متوجه شدم دیگر تهیهکنندهها به این فکر نمیکنند که کدام بازیگر کمکارتر یا پرکارتر یا گزیدهکارتر بوده است. الان ملاک حضور و انتخاب بازیگران برای فیلمها و مجموعهها این است که کدام بازیگر روی جلد مطبوعات است. بعد فکر کردم که با کنارهگیری من، خیلی آدمهای دیگری وارد میشوند، بنابراین تصمیم گرفتم فعالیت خودم را دوباره آغاز کنم. شاید قبل از شمسالعماره حدود ۷ تا کار انجام داده بودم، ولی بعد از شمسالعماره تا الان شاید ۲۰ روز تعطیلی هم نداشتم. ۷ تا کار سینمایی انجام دادم و ۲ تا سریال. مقداری حساسیتم را پایین آوردم. این به این معنا نیست که هر کاری را قبول کنم، اما سعیام بر این است که با حضور بجاتر و معقولتر هم تجربه کاریام را بالاتر ببرم و هم میزان پیشنهاداتم بیشتر شود. حضور همزمان یک بازیگر در چند فیلم و سریال میتواند خطرناک هم باشد. همزمانی چند کار باعث میشود بازیگر زیاد دیده شود، اما اگر کارهایش پشت سر هم پخش شود، حضور مستمر او را ثابت میکند.
انگار تصمیم دارید در تلویزیون بیشتر فعالیت داشته باشید.
بله. برای ۲ سریال دیگر هم قرارداد بستهام که انشاءالله در آنها بازی خواهم کرد.
بنابراین میتوان گفت یکسری از ملاکهایت برای انتخاب نقش تغییر کرده است.
بله. الان اولین چیزی که برای من مهم است، فیلمنامه خوب است؛ چه در سینما و چه در تلویزیون، چراکه به عقیده من سینما و تلویزیون دارند در یک راستا حرکت میکنند و یک سطح میشوند. الان واقعا سینما دارد در مسیری حرکت میکند که اگر در سال ۷۰ فیلم سینمایی تولید میشود، ۵۰ تای آن در حدی است که من آنها را واقعا نمیپسندم. وقتی در فیلمهایی مانند مکس و دایره زنگی بازی میکنم، نشاندهنده این است که تعریف ویژهای از فیلم کمدی دارم. البته این را هم بگویم پیشتولید طولانی فیلم «۷ دقیقه تا پاییز» شانس حضور در فیلم «درباره الی» را از من گرفت. اگر در این فیلم بازی میکردم حتما مسیر حضورم در سینما تغییر میکرد.
البته شما با بازی در فیلم «پارکوی» نشان دادید که به بازی در نقشهایی که روی روانشناختی آنها کار شده باشد، علاقهمند هستید.
از پارکوی به بعد، همه نقشهایی که قرار بود فیلمهایش در زمینه وحشت ساخته شود، به من پیشنهاد شد، اما من نخواستم در یک نقش کلیشه شوم. بعد از پارکوی دوست داشتم نقشی به من پیشنهاد شود که خاص باشد و تلفیقی باشد از وحشت و روانشناسی. این اتفاق افتاد و تلهفیلمی به من پیشنهاد شد به نام «یکی از ما» که بشدت نقشم را دوست داشتم و امیدوارم خوب درآمده باشد؛ نقش پسر معتادی که وابستگی به یکسری مواد دارد که وقتی استفاده میکند یک شخصیتی دارد و وقتی استفاده نمیکند شخصیتش دوگانه میشود.
راجع به فاصلهها صحبت کنیم و پیامی که همیشه حسین سهیلیزاده خیلی خوب و غیرمستقیم با مجموعههایش به مخاطب میرساند.
به نظر من یکسری کارگردانها هستند که مدیوم تلویزیون را خوب میشناسند. معمولا راجع به سریالهای روتین میگویند که از قسمت ۱۰ به بعد به قول معروف جا میافتد، ولی فاصلهها از همان قسمت اول بیننده خودش را پیدا کرد. سال گذشته این اتفاق راجع به دلنوازان هم افتاد و امیدوارم این اتفاق برای فاصلهها هم بیفتد. حسین سهیلیزاده نکات ظریفی را میبیند و میشناسد. تجربه چند ماه کار مستمر در تلویزیون به من ثابت کرد که کارگردانان خوبی در تلویزیون فعال هستند که کارهای ارزشمندی میسازند و من دوست دارم با آنها همکاری داشته باشم.
فیلم شناسی:
سال
نام فیلم
کارگردان
وضعیت
۱۳۹۱
آخرین سرقت
پدرام علی زاده
اکران شده
متولد 7 اسفند 1342
پسر منوچهر نوذری است
خواهرش نازنین استاد دانشگاه است
دو سال در اسپانیا زندگی کرده است
یک سال در مدرسه فرانسویها درس خوانده است
همسرش اسپانیائی است
دو دختر به نامهای دلربا و دلناز دارد
سال1370 ازدواج کرده است
در رشته کونگ فو مدال قهرمانی دارد
دارای حافظه قوی است
رفیق فابریکش پژمان بازغی است
نقره،انگشتر،سفر و کارتونهای والت دیسنی را خیلی دوست دارد
بسیار خوش شانس است
پرسپولیسی است
بیلیارد باز حرفه ای است
فیلمشناسی:
عاشق (۱۳۸۵)
ملودی (۱۳۸۵)
آكواریوم (۱۳۸۴)
این ترانه عاشقانه نیست (۱۳۸۴)
رازها (۱۳۸۳)
كافه ستاره (۱۳۸۳)
باج خور (۱۳۸۲)
فریاد در شب (۱۳۸۲)
ملاقات با طوطی (۱۳۸۲
آخرین تلاش (۱۳۷۰)
اوینار (۱۳۷۰)
او پس از بازگشت شهرت اش را ابتدا در تلویزیون به دست آورد و از این جا بود که به سینما بازگشت.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید نوذری، از پیشکسوتان ورزش کونگ فو در ایران بوده است. وی هم اکنون ریاست امور بین الملل فدراسیون کونگ فوی ایران را برعهده دارد. وی به چندین زبان از جمله سنسکریت، هندی، اردو، اسپانیایی، فرانسوی و انگلیسی مسلط است.
سریال های تلویزیونی فریبرز عرب نیا:
وکیل اثر سیروس مقدم
مختارنامه اثر داوود میرباقری
فیلم های سینمایی از فریبرز عرب نیا:
چ (۱۳۹۱) اثر ابراهیم حاتمیکیا
پرتقال خونی (۱۳۸۹) اثر سیروس الوند
پنهان (۱۳۸۹)
خاک و آتش (۱۳۸۹)
شکلات داغ (۱۳۸۸) اثر حامد کلاهداری
صندلی خالی (۱۳۸۷) اثر سامان استرکی
طاووس های بی پر (۱۳۸۷)
باجخور (۱۳۸۲) اثر فرزاد موتمن
برگ برنده (۱۳۸۲) اثر سیروس الوند
پروانه ای در باد (۱۳۸۲) اثر عباس رافعی
دختری در قفس (۱۳۸۱) اثر قدرتالله صلح میرزایی
ستاره های سربی (۱۳۸۱)
عطش (۱۳۸۱) اثر محمدحسین فرحبخش
از صمیم قلب (۱۳۷۹)
رنگ شب (۱۳۷۹) اثر محمدعلی سجادی
شیفته (۱۳۷۹)
هزاران زن مثل من (۱۳۷۹) اثر رضاکریمی
هفت پرده (۱۳۷۹)
بادامهای تلخ (۱۳۷۸) کاظم معصومی
دلباخته (۱۳۷۸)
سحرگاه پیروزی (۱۳۷۸)
شوکران (۱۳۷۷) اثر بهروز افخمی
طوطیا (۱۳۷۷) اثر ایرج قادری
جهان پهلوان تختی (۱۳۷۶) اثر بهروز افخمی
شاهرگ (۱۳۷۶)
بالاتر از خطر (۱۳۷۵)
سلطان (۱۳۷۵) اثر مسعود کیمیایی
ضیافت (۱۳۷۴) اثر مسعود کیمیایی
فرار مرگبار (۱۳۷۴)
بوی خوش زندگی (۱۳۷۳)
سال های بی قراری (۱۳۷۳) اثر مسعود نوابی
کاکادو (۱۳۷۳) اثر تهمینه میلانی
مرد پنجم (۱۳۷۳)
من زمین را دوست دارم (۱۳۷۲)
خسوف (۱۳۷۱)
مسافران (۱۳۷۰) اثر بهرام بیضایی
وصل نیکان (۱۳۷۰)
آهوی وحشی (۱۳۶۹)
فیلمشناسی
سینما
بانوی من (۱۳۸۱)
مومیایی ۳ (۱۳۷۸)
سیب سرخ حوا (۱۳۷۷)
آژانس شیشهای (۱۳۷۶)
تارهای نامریی (۱۳۷۶)
مرد عوضی (۱۳۷۶)
ایلیا، نقاش جوان (۱۳۷۰)
تلویزیون
کژدم ۳۳ (۱۳۷۶)[۳]
هتل پیادهرو (۱۳۸۰)
پیامک از دیار باقی (۱۳۸۶)
وضعیت سفید (۱۳۹۰)
مسیر انحرافی (۱۳۹۱)
دزد و پلیس (۱۳۹۱) [۴]
۱۳۸۹ اخلاقتو خوب کن بازیگر مسعود اطیابی
۱۳۸۹ ساندویچ سرد بازیگر بهمن گودرزی
۱۳۸۸ یک جیب پر پول بازیگر قدرت الله صلح میرزایی ۱۳۸۹
۱۳۸۷ اخراجیها ۲ بازیگر مسعود ده نمکی نوروز ۱۳۸۸
۱۳۸۷ زندگی شیرین بازیگر قدرت الله صلح میرزایی ۱۳۸۸
۱۳۸۷ چارچنگولی بازیگر سعید سهیلی ۱۳۸۷
۱۳۸۷ ده رقمی بازیگر همایون اسعدیان ۱۳۸۷
۱۳۸۷ دلداده بازیگر قدرت الله صلح میرزایی ۱۳۸۷
۱۳۸۵ کلاهی برای باران بازیگر مسعود نوابی ۱۳۸۶
۱۳۸۳ شاخه گلی برای عروس بازیگر قدرت الله صلح میرزایی ۱۳۸۵
۱۳۸۳ شارلاتان بازیگر آرش معیریان ۱۳۸۴
۱۳۸۹ لیمو ترش بازیگر، کارگردان جواد رضویان
۱۳۸۸ به روح پدرم بازیگر، کارگردان جواد رضویان
۱۳۸۶ معتاد اجباری بازیگر مهدی مظلومی
۱۳۸۷ مامور بدرقه بازیگر سعید سلطانی ۵ رمضان ۱۳۸۷
۱۳۸۵ قرارگاه مسکونی کارگردان، بازیگر، خوانندهٔ تیتراژ جواد رضویان ۵ نوروز ۱۳۸۷
۱۳۸۶ چارخونه بازیگر، خوانندهٔ تیتراژ سروش صحت ۳ روتین
۱۳۸۴ ارث بابم کارگردان، بازیگر جواد رضویان ۳ روتین
۱۳۸۴ جایزهٔ بزرگ بازیگر مهران مدیری ۳ روتین
۱۳۸۴ فرار بزگ نویسنده محمدحسین لطیفی ۳ دههٔ فجر
۱۳۸۱ باغچهٔ مینو بازیگر، خواننده – ۳ روتین
۱۳۸۱ پاورچین بازیگر مهران مدیری ۵ روتین
وی زمانی که به مدرسه میرفت با انتخاب آقای سماواتی علاقهمند به بازیگری شد. صادقی بازی راحتی دارد و حتی گاهی اوقات بدون دیالوگ و تنها با یک نگاه تاثیر خوبی بر بیننده میگذارد و با حرکات و دیالوگهای بداههای که استفاده میکند و قرار گرفتنش در موقعیتهای مختلف سبب خنده مخاطب میشود. وی که فوق دیپلم کامپیوتر است در دو سریال مهم «رضا عطاران» با نامهای «متهم گریخت» و «خانه به دوش» حضور داشتهاست. صادقی در کارنامه هنری خود، فیلمهایی چون «روایت سهگانه (اپیزود دوم)»، «پیک نیک در میدان جنگ»، «هوو»، «چپ دست»، «اگه میتونی منو بگیر»، «تیغ زن»، سریالهای «قرارگاه مسکونی»، «کوچه اقاقیا»، «خانه به دوش»، «پشت کنکوریها»، «دردسر والدین»، «بهترین تابستان من»، «زندگی به شرط خنده»، «سه در چهار» و ... را به ثبت رسانده است
فیلم شناسی:
سینما:
سال نام فیلم کارگردان
۱۳۹۱ همه چی آرومه مصطفی منصوریار
۱۳۹۰ سیارهای به نام بگبو هاتف علیمردانی
۱۳۸۹ ورود زندهها ممنوع جواد مزدآبادی
۱۳۸۹ پیتزا مخلوط حسین قاسمی جامی
۱۳۸۹ ورود آقایان ممنوع رامبد جوان
۱۳۸۸ بعد از ظهر سگی مصطفی کیایی
۱۳۸۸ سه درجه تب حمیدرضا صلاحمند
۱۳۸۸ زمهریر علی روئینتن
۱۳۸۸ ازدواج در وقت اضافه سعید سهیلی
۱۳۸۸ شیر و عسل آرش معیریان
۱۳۸۷ زندگی شیرین قدرتالله صلحمیرزایی
۱۳۸۷ کیش و مات جمشید حیدری
۱۳۸۷ حرکت اول فرهاد نجفی
۱۳۸۶ تیغزن علیرضا داوودنژاد
۱۳۸۵ اگه میتونی منو بگیر شاهد احمدلو
۱۳۸۴ چپ دست آرش معیریان
۱۳۸۴ هوو علیرضا داوودنژاد
۱۳۸۳ پیک نیک در میدان جنگ رحیم حسینی
۱۳۸۳ آقا امید بهکار
۱۳۸۲ روایت سهگانه (اپیزود دوم، شوخیهای خدا) عبدالحسن برزیده
فیلم ویدیویی-تلویزیونی:
سال نام فیلم کارگردان
۱۳۹۱ ماهی دم قرمز مهیار عبدالمالکی
۱۳۹۰ کبری ۰۰۱۲ مهدی مظلومی
۱۳۹۰ نردبان چوبی فرشاد ارج
۱۳۹۰ آدم آهنی رحیم بهبودی فر
۱۳۹۰ پسر آسمانی رضا قهرمانی
۱۳۸۹ تایماز موتوری فرشاد ارج
۱۳۸۹ سیا زنگی ابراهیم ابراهیمیان
۱۳۸۹ عاشقی با اعمال شاقه حسام حمیدی
۱۳۸۹ آخرین مجرد محمدرضا فاضلی
۱۳۸۹ حاجی پاپا علیرضا اتفاقیان
۱۳۸۸ ول کن دستمو مجتبی چراغعلی
۱۳۸۸ سفر به بی نهایت صادق کرمیار
۱۳۸۸ میش مجید صالحی
۱۳۸۷ پاپوش اسماعیل فلاحپور
۱۳۸۷ قاتلین پیرمرد داریوش ربیع
۱۳۸۶ فرزند افیون مجید جوانمرد
سال نام فیلم کارگردان
۱۳۹۱ رضا عطاران
۱۳۹۱ توقیف احمد ذاکری
۱۳۹۰ نقطه سر خط سعید آقاخانی
۱۳۸۹ موج و صخره مجید صالحی
۱۳۸۹ خوش نشین ها سعید آقاخانی
۱۳۸۸ زن بابا سعید آقاخانی
۱۳۸۷ عید امسال سعید آقاخانی
۱۳۸۷ بزنگاه رضا عطاران
۱۳۸۷ سه در چهار مجید صالحی
۱۳۸۶ قرارگاه مسکونی جواد رضویان
۱۳۸۶ زندگی به شرط خنده مهدی مظلومی
۱۳۸۴ متهم گریخت رضا عطاران
۱۳۸۳ خانه به دوش رضا عطاران
۱۳۸۲ کوچه اقاقیا رضا عطاران
۱۳۸۱ پشت کنکوریها پریسا بخت آور
۱۳۸۰ دردسر والدین مسعود نوابی
۱۳۷۴ آفتاب عالم تاب امیر سماواتی
در كجا به دنیا آمدید و تحصیلاتتانتا چه مقطعی است؟
تهامی: در اردیبهشت ماه سال 1350 در تهران به دنیا آمدم. دیپلم گرافیك دارم و لیسانس بازیگری تئاتر را هم به آن اضافه كنید. تا كلاس اول راهنمایی را در محله (پامنار) تهران بودم و پس از آن در محلههای سعادتآباد و شهرك غرب، در حال حاضر هم در غرب تهران ساكن هستم.
از سال 58 برایمان بگویید؟ سالخوبی بود؟
تهامی: خوشبختانه سال پر كاری داشتم. از دی 84 تا اواخر تیر 85 در مجموعه (زیرتیغ) بازی كردم. در حال حاضر هم در مجموعه (ساعت شنی) به كارگردانی (بهرام بهرامیان) بازی میكنم كه در روزهای پایانی تصویربرداری است و همچنین در یك فیلم سینمایی به نام (نسل جادویی) به كارگردانی (ایرج كریمی) بازی كردم كه تصویربرداریآن تابستان پایان یافت.
در مورد این دو كار بیشتر توضیحبدهید.
تهامی: در مجموعه (ساعت شنی) كه قرار است از شبكه اول سیما پخش شود، بازیگران بزرگی چون داریوش ارجمند، ژاله علو، رویا نونهالی، رویا تیموریان، نسرین مقانلو، پوریا پورسرخ، برزو ارجمند و كمند امیرسلیمانی ایفای نقش میكنند و در فیلم سینمایی (نسل جادویی) همبازی هدیه تهرانی، رامبد جوان، باران كوثری، شاهرخ فروتنیان و نگار جواهریان هستم، در ضمن مهر ماه امسال برای اجرای تئاتر به آلمان رفتم كه سفری بسیار پربار بود.
كارهای هنریتان را به اختصار معرفی كنید؟
تهامی: در بیشتر از بیست تئاتر اجرا داشتم كه اگر بخواهم تعدادی از آنها را نام ببرم باید به (فردا و قهوه تلخ) اثر شبنم طلوعی اشاره داشته باشم؛ همچنین شمس به كارگردانی امیر دژاكام، سلطان مار به كارگردانی گلاب آدینه، تلخ بازی به كارگردانی شهره لرستانی، رومئو و ژولیت وشازده احتجاب به كارگردانی دكتر رفیعی و بیژن و منیژه و بازگشت به خانه پدری از كارهای خوب من در زمینه تئاتر بود.در زمینه سینمایی هم، شبانهبه كارگردانی امید بنكدارو كیوان علی محمدی؛ این زن حرف نمی زند به كارگردانی احمد امینی، به رنگ ارغوان به كارگردانی ابراهیم حاتمیكیا، از دور دستبه كارگردانی رامین محسنی؛ سرگیجه به كارگردانی محمد زرین دست ومریم مقدس به كارگردانی شهریار بحرانی از جمله كارهای چند سال اخیر من است. در تلویزیون هم میتوانم به بچههای خیابان، قلب یخی، مشق عشق و فیلمهای تلویزیونی زندگی برگبرگ و گنج و همچنین مجموعه پخش نشده آشیانه سیمرغ ساخته (شهرام اسدی) اشاره كنم.
تصویربرداری زیر تیغ از چه زمانیآغاز شد و چند قسمت است؟
تهامی: از دی ماه سال 48 آغاز شد و میدانم كه بیشتر از بیست قسمت است. تعداد دقیق قسمتهای آن را نمیدانم چرا كه در مونتاژممكن است تغییراتی حاصل شود.
جمعآوری این همه بازیگر سرشناس كار راحتی نیست، ایفای نقش در (زیر تیغ) چهتجربههایی را برای شما به همراه داشت؟
تهامی: بسیار لذتبخش بود. زمانی كه سكانسی مقابل دوربین میرفت، هنر بازیگران را به خوبی درك میكردید، چشمها به طور كامل میدیدند كه آنها چگونه نقشها را با چه توانایی كه حاصل سالها تجربه اندوزیاست، ایفاء میكنند.
پیام (زیر تیغ) چیست؟ آیا شمااعتقاد دارید كه یك اتفاق كوچك میتواندبهراحتی زندگی افراد را از هم بپاشاند؟
تهامی: به نظر من (زیرتیغ) میخواهد، تصمیمگیری و انتخاب افراد در لحظات سخت را به تصویر بكشد، اینكه بدانیم در چنین لحظاتی چگونه انتخاب كنیم، چگونه عمل كنیم، چگونه تصمیم بگیریم و همچنین گاهی اوقات، چشمپوشی و گذشت را سرلوحه كار خود قرار دادن میتواند بلاها را دور كند و انسانها را نجات دهد. زیر تیغ را اگر خوب ببینیم، نكات مثبت زیادی دستگیرمان میشود كه جا دارد از (محمدرضا هنرمند) كارگردان این مجموعه قدردانی كنم اوبه واقع (هنر) خود را به نمایش كشید.
زیر تیغ یعنی چه؟
تهامی: اگر چندقسمت دیگر صبر كنید و به انتظار بمانید، معنایش را متوجه خواهید شد.
دوست دارید، در هنر ایران تا كجاپیش بروید؟
تهامی: تا جایی كه بدانم حرفی برای گفتن دارم و قدر و منزلت یك هنرمند رعایت شود.
چه اتفاقی باید بیفتد تا به یك بازیگرسوپراستار بگویند؟
تهامی: در ایران را واقعا نمیدانم!!!؟؟؟ (حتما سه علامت تعجب و سه علامت سوال را بنویسید). در ایران در این زمینه منطق و فلسفه درستی وجود ندارد.
برخورد مردم با شما در این وادی چگونهاست؟
تهامی: مردم پس از دیدن بازیهایم، در كوچه و خیابان، همیشه مرا مورد لطف خود قرار میدهند. خداوند را سپاس میگویم كه نقشآفرینیهایم مورد توجه قرار میگیرد، به خصوص مورد توجه مشكلپسندها…
میخواهیم كمی برایمان از خاطرات اینمجموعه بگویید، چیزی یادتان است؟
تهامی: خاطره خاصی ندارم، چرا كه هفتماه مدام در كنار یكدیگر زندگی كردیم. كار با محمدرضا هنرمند و در كنار بازیگران بزرگی چون پرستویی، طهمورث، معتمدآریا و… برایم دنیایی از تجربه بود، در زمان تصویربرداری بهجز محمدرضا هنرمند ازکمک های پرویز پرستویی هم برخوردار بودم در جاهایی که پرستویی مقابل دوربین نبودند در بعضی از صحنه ها به راهنمایی می پرداختند که کمک بزرگی در طول تصویر برداری این مجموعه با توجه به این که هفت هشت قسمت از پخش آن نگذشته بازتاب خوبی در میان مردم داشته و حس کنجکاویشان را چند برابر کرده است زمانی که مارا در خیابان می بینند همیشه می پرسند پایان این مجموعه چه می شود.
یا می گویند پرستویی را ببخشید او از روی عمد پدرتان را نکشت برای من خیلی جالب است بیشترشان فکر می کنند که این مجموعه هفته به هفته تصویر برداری مش ود در حالی که تصویری برداری می شود در حالی که تصویر برداری آن به پایان رسیده است من هم کشیدیم و یک مجموعه بیست و چند قسمتی را ساختیم اگر پایان داستان لو برود دیگر دیدن آن لو برود دیگر دیدن آن جذابیت ندارد درست مانند خواندن کتابی است که ابتدا آخرش را بخوانید به نظر شما جذابیتش حفظ می شود? طی این روزها که مجموعه در حال پخش است مردم بیشتر از من این گونه سوالات را می پرسند…
بحث را عوض کنیم چرا به سینمای ایران با سینمای جهان فاصله های زیادی دارد?
سینما یعنی علم تکنیک امکانات و سرمایه اما جالب است که بگویم شصت درصد تولیدات سینمایی و تلویزیونی این فاکتورها را در اختیار ندارند به عبارتی آموزش و تکنیک هایمان کهنه است امکانات ضعیف می باشد و سرمایه های هم محدود است یعنی همه چیز بی قاعده انجام می شود و سرجای خود نیست احتیاج به تجدید قوا داریم احتیاج به علم اندوزی و دانش داریم احتیاج به آموزش تکنیک های جدید در علم روز سینما داریم این ها همه تفاوت های ما با سینمای استاندارد است.
چه اتفاقی افتاد که به سراغ بازیگری رفتید?
بازیگری برای من یک نیاز بود و یکی از آروزهای دوران کودکی ام زمانی که فیلم می دیدم خیلی سریع با آن ارتباط برقرار می کردم و خودم را جای شخصیت های آن فیلم می گذاشتم یا حتی زمانی که یک رمان می خواندم باز هم چنین اتفاقی برای من افتاد سعی می کردم دیالوگ را حفظ کنم بزرگ تر که شدم سعی کردم دیالوگ ها را حفظ کنم بزرگ تر که شدم سعی کردم شخصیت های دیگری را هم تجربه کنم در سال اول دبیرستان رشته تجربی را برای تحصیل انتخاب کرده بودم سال اول دبیرستان رشته تجربی را برای تحصیل انتخاب کرده بودم سال اول هم خواندم اما حسی در درون مرا ناراضی می کرد با دفتر دار مدرسه آقای بنایی که نمی دانم حالا کجاست و چه می کند که هر جا هست سلامت باشد مشورت کردم و او به من پیشنهاد داد که در دبیرستان هنر در رشته گرافیک تحصیل کنم تا زمان کنکور هنر با توجه به دروس اختصاصی بتوانیم به راحتی از سد کنکور بگذریم خدا عمرش دهد که مشورت با او باعث شد من هدفم را انتخاب کنم اما مجبور شدم کلاس اول دبیرستان را دوبار بخوانم با این که هدفم بازیگر شدن بود… پس از این که در کنکور هنر و در رشته لیسانس بازیگری قبول شدم از آن که دو سال اول دبیرستان بودم احساس پشیمانی می کردم.
در دانشگاه با کدام یک از بازیگران حال حاضر سینما و تلویزیون همکلاس بودید.
در حال حاضر که در زمستان سال 1385 به سر می بریم فقط همین .
بهترین ساعات زندگی هر فردی چه زمان هایی می تواند باشد.
ساعاتی که برای آدمی ثمری داشته باشد انسان زمان خود را به بطالت نگذراند زمان از دست رفته دیگر هیچ وقت بر نمی گردد ناگهان چشم باز می کنید می بینید که عمر چه زود رفت و ما هنوز دراین وادی کاری نکرده ایم . ناگهان چه زود دیر می شود.
آیا فیلم هایی در سینمای ایران و جهان وجود دارد که شما را تحت تاثیر قرار دادهباشد?
خیلی در فیلم های ایرانی باید به گوزن ها کند و هامون قیصر رضا موتوری رگبار خانه خلوت و اجاره نشین ها اشاره کنم البته بیشتر از این تعداد است که حضور که حضور ذهن ندارم در سینمای خارجی هم فیلم پدر خوانده داستان پدر خوانده یک شاهکار هنری بود.
بازی در مجموعه های تلویزیونی یا فیلم های سینمای کدام یک را می پسندید?
برای من ماندگاری و خوب بودن کار مهم است تفاوتی نمی کند سینمای باشد یا تلویزیونی هر کدام از این مقوله جایگاه خاص خود را دارد هر کدامشان مخاطبان خودشان را داند من به عنوان یک بازیگر دوست دارم در تمام زمینه ها فعالیت کنم اگر در مجموعه یا اثری سینمایی ایفای نقش می کنم به طور حتم تمامی جواب را در نظر می گیریم … برای من کار خوب و اثر گذاری آن مهم است
در فوتبال به تیم های آرژانتین و برزیل علاقه فراوانی دارم امسال آرژانتین شاهکاربازی کرد اما بدشانس بود…میانه تان با ورزش چگونه است?
بیگانه نیستم هراز گاهی در منزل نرمش می کنم گاهی اوقات هم به شنا می پردازم و نیز سال هاس پیش دو سال در رشته کونگ فو فعالیت می کردم .
چرا برای مصاحبه این قدر سخت گیری کردید?
راستش را بخواهید به مطبوعات غیر تخصصی اعتماد ندارم .
آخر چرا مگر چه کار کردند اصلا مشکل در کجاست?
مشکل دقیقا به فرهنگ ما برمی گردد متاسفانه در فرهنگ ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران نوعی تفریح به حساب می آید این که زندگی شخصی دیگران را نقل مجلس و محافل کنیم سرگرمی ایجاد م شود این که بستگان درجه یک ما چه کاری می کنند باید تیتر نشریات شود یا این که بیاییم عیب های قشر هنرمند را بنویسیم مگر خود شما مطبوعاتی ها انسان های بی عیبی هستید دوست دارید کسی عیبتان را بزرگ کند که البته اگر تیتر این نشریات صحیح باشد که آن هم نیست.
متاسفانه تعدادی از نشریان کشور برای فروش بیشتر سعی می کنند به هر روشی مخاطب را به دست آورند تلاش می کنند مطالبی تخیلی از من و امثال من به چاپ برسانند خودشان هم می دانند که نوشته هایشان دور از واقعیت است اما با که نوشته هایشان دور از واقعیت است اما با این حال می نویسند.از طرفی مرم هم دیگر به این نوشته ها اعتماد ندارند و گرنه نشریه شان روی کیوسک های مطبوعاتی باد نمی کرد البته اصلاح می کنم یا مردم نوشته هایشان را باور نمی کنند که مجله را نمی خرند یا در صورت صیحیح بودن آن تیتر مشخص است که به این نوشته ها و تیترها دیگر اهمیت نمی دهند.
در این اواخر یکی از مجلات چند نکته خصوصی و به قول خود جالب از زندگی من چاپ کرده بود در مورد خواهر بزرگ ندارم من دو سال پیش با نشریه ای به گفتگو نشستم که همان زمان پس از چاپ به آن اعتراض کردم که گفته های من تحریف شده است حال پس از دو سال همان نشریه دو باره همان گفتگو را با چاشنی خیال پردازی دوباره به چاپ رساند می دانید چرا چون من آن آدم دوسال پیش نیستم انسان روز به روز تجربه کسب می کند به طور حتم نگاهش به زندگی تغییر می کند به خاطر همین نوع رفتارها …به همین خاطر تصمیم گرفته بودم که دیگر با نشریه ای تخصصی گفتگو نکنم اما زمانی که آرشیو نشریات گذشته شما را دیدم و همچنین به خاطر پیگیری های شما و شخص آقای شجاعی مهر تصمیم گرفتم به شما اعتماد کنم …
به هر حال امیدوارم روزی بیاید که این چالش ها در مطبوعات به چشم نخورد و فضای سالم داشته باشیم.
Design By : Pichak |